این که با خود می‌کشم هر سو، نپنداری تن است؛ سیمین بهبهانی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

 سیمین بهبهانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

این که با خود می‌کشم هر سو، نپنداری تن است

گورِ گردان است و در او آرزوهای من است!

 

آتش ِ سردم که دارم جلوه‌ها در تیرگی

چون غزالان در سیاهی دیدگانم روشن است

 

من نه باغم، غنچه‌های ناز من تک‌دانه نیست

پهنْ‌دشتم، لاله‌های داغ من صد خرمن است

 

این که چون گل می‌درم از درد و افشان می‌کنم

پیش اهل دل تن و پیش شما پیراهن است

 

آسمان را من جگرخون کردم از اندوه خویش

در جگرگاه ِ افق، خورشید، سوزن سوزن است

 

این که می‌جوشد میان ِ هر رگم دردی است داغ

دورگاه دردِ جوشان است و پنداری تن است!

 

سینه‌ام آتش گرفت و شد نگاهم شعله‌بار

خانه می‌سوزد، نمایان شعله‌ها از روزن است

 

آه، سیمین! گوهری گمگشته در خاکسترم

من بمانم، او فرو ریزد، زمان پرویزن(۱) است

 

سیمین بهبهانی

 

 

* منبع: وبلاگ غزل‌سرا

۱. غربال، الک، هر آلت مشبک و سوراخ‌سوراخ. (فرهنگ معین)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه