ای روح من!
چهارشنبه, ۹ آذر ۱۳۸۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ
انسان،مسافری است که از دیرباز به سوی موطن گم شده اش د ر سیر و سفر است. این مقصد،خانه نور است.دریغا که بسیاری از ما در دنیای تاریکی گم شده ایم و قادر نیستیم واقعیت را از توهم تشخیص دهیم.سایه ها را واقعی می پنداریم،پس به دنبال سایه های ثروت و لذت،اقتدار و عظمت سرگردان می شویم.سراسر زندگی مان سرگردانی است.اما هنگامی که بیداری طلوع می کند در می یابیم که این همه، رنج بیهوده بوده است آنگاه از اعماق قلبمان ندایی این چنین بر می آید: آه!روح من! تا کی بر سطح زندگی شناور خواهی ماند؟ تا کی به آنچه دنیا می دهد ومی ستاند دل خوش خواهی داشت؟به ژرفای وجود خود فرو رو! آنجا گنجی لایزال نهفته است؛ثروت متعال زندگی. این ندا،بانگ بیداری است.روح بیدار می داند که باید از تاریکی به سوی نور عزیمت کند.در یکی از نیایش های زیبای اسلام از خداوند به عنوان نورالمستوحشین فی الظلم: نور وحشت زدگان در تاریکی ها یاد شده است.از این رو بزرگان دعا می کردند :« خداوندا!مرا از تاریکی به نور هدایت کن.»این نیایش خواسته قلبی هرشخص است.اما افسوس که بسیاری از ما از خاطر برده ایم که مسافریم و اما راه را گم کرده ایماز این روست که جان انسان امروز دستخوش بیقراری است.و بیقراری به قرار نمی رسد مگر آنکه مسافر به موطن باز رسد. موطن همان روح است همان غایة آمال العارفین یا «قلمرو آسمانی».برای رسیدن به موطن نباید از دنیا گریخت.بلکه باید آن را پذیرفت،در آن زندگی کنیم،ولیکن دنیایی نباشیم.و راز این هنر در قطع وابستگی هاست.باید کارهای روزانه خود را انجام دهیم اما گرفتار هیچ چیز فانی نشویم. در وابستگی،بذر حرمان نهفته است. اگر می خواهید وابسته نباشید، فقط به دامان نیلوفرین خدا، به دامان نیلوفرین یگانه معبود وابسته باشید. ترک کردن ضروری است و ترک حقیقی در واقع ترک نفس است.ترک کردن،از بطن عشق می روید.وقتی که عشق به خدا را «با تمام ذهن،قلب وروح خویش»می آموزیم زنجیرها می گسلند و رها می شویم.فقط این عشق،عشق عاری از نفس ما را رها می سازد. اگر خواهان عشقی،ترک کردن را بیاموز. ترک کردن فقط یک نوع است: ترک خواست فردی. خداوندا!بادا که خواست «تو» ونه خواست من تحقق پذیرد.ای روح من !بادا که در این دنیای گرفتاری ها و افسون ها،حتی یک لحظه موطنی را که باید پیش از غروب عمر بدان رسی از یاد نبری. به این نمایش زود گذر دل نبند.بر کرانه رود بایست،نوای جریان آب را بشنو.زیبایی چشم اندازها را به دل نوش کن،پایت را به گل آلوده نکن،وتن به آبهای توهم نسپار.آن کس که وارد این آبها نشود،هرگز غرق نخواهد شد.