به عنوان مثال: مدیریت فجازی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

به عنوان مثال: مدیریت فجازی به عنوان مثال: مدیریت فجازی

دوشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۰۷ ق.ظ

سلام

... مثلا سال‌های ۸۱، ۲ این‌ها بود. آن وقت‌ها تازه دنیای وبلاگ‌نویسی داشت شکل می‌گرفت و رشد می‌کرد. هر روز که فضای مجازی را روشن می‌کردی nتا وبلاگ جدید می‌دیدی. فلیترمیلتری هم در کار نبود. هر سایتی که دلت می‌خواست را می‌توانستی ببینی -خودم امتحان کردم، بله!- آن هم با اینترنت نفتی آن موقع، مودم و خط تلفن و کارت اینترنت و مشغولی خط و صدای جیغّ‌وویغّ مودم و کانکت‌شدن و دیسکانکت‌شدن‌های زود به زود و چه و چه و چه.

با خودم فکر می‌کردم کاش می‌شد یک سر و سامانی به این همه وبلاگ داد. جمعشان کرد زیر یک پرچم، کلاس آموزشی برایشان گذاشت، به بهترین‌هایشان جایزه داد، خوراک علمی و محتوایی در اختیارشان گذاشت و نکته‌ی مهم: مطالبشان را خواند، نظر ثبت کرد، عکس‌العمل نشان داد، دغدغه‌های ذهنی‌شان را پاسخ داد و...

خب لازم بود مرکزی باشد و این کارها را شروع کند، چند نفری باشند که فقط کارشان خواندن مطالب وبلاگ‌ها و عکس‌العمل‌نشان‌دادن و بررسی احتیاجات وبلاگ‌نویسان و... باشد و بعد آن مرکز سعی در مرتفع‌کردن آن احتیاجات از هر جنسی و در حد توانش کند.

به چند نفری این طرح را پیشنهاد دادم. همه به ریشِ درنیامده‌ یا کم‌درآمده‌ام می‌خندیدند که این جوانک چه دل خوشی دارد. یک کار بی‌فایده پبشنهاد می‌دهد که nتومان هزینه دارد. جوانک بی‌تجربه‌ی خام! مگر می‌شود این فضا را مدیریت کرد یا اصلا مدیریتش چه لزومی دارد؟ یک عده آدم استخدام کنیم و بهشان حقوق ماهیانه بدهیم که بیایند وبلاگ بخوانند و نظر ثبت کنند؟ این هم شد کار؟ و...

خلاصه کسی به این طرح ما وقعی ننهاد تا چند سال بعد کاشف به عمل آمد که سیستم جاسوسی ناکشور بی‌همه‌چیز اسرائیل در بخش ایرانش چند سال است یک واحد ایجاد کرده که تمام کارمندانش به زبان فارسی مسلطند و فقط کارشان این است که بروند وبلاگ‌های فارسی‌زبان را بخوانند و نظر ثبت کنند و جذب کنند و امکانات بدهند و در یک کلام طرحی که در ذهن بنده بود را پیاده کنند.

مثلا...

والسلام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه