بیتو ای دوست چه گویم که چه آمد به سرم؛ امام زمان (عج)؛ محمدجواد فارسی
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۳۱ ب.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
بیتو ای دوست چه گویم که چه آمد به سرم
راه، گم کرده و در کوچهی دل در به درم
شمع عمر من مهجور به سو سو افتاد
شب ظلمانیام و چشم به راه سحرم
تو ز اعمال من و حال دلم آگاهی
من نه تنها ز تو از خیمهی تو بیخبرم
صالحان، متقیان را تو امامی، پدری
من آلوده که باشم که بگویی پسرم
عاقبت، فعل بد از چشم تو انداخت مرا
دیگر از اشک و نی ناله نباشد اثرم
گفته بودم چو کبوتر، لب بامت باشم
پر پرواز ندارم که برایت بپرم
لب پیمانه عیان کردی و لب را پنهان
من ز پیمانه بر آن جام لبت تشنهترم
رخصتی ده بفروشم قفس تنگم را
اذن، تا سود کنم بلکه جنونت بخرم
محمدجواد فارسی
* منبع: وبلاگ حسینیه