جمعه ها با حافظ (۷)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام
هفتهی پیش نتونستم این مطلب رو بدم، البته هیچ کس هم چیزی نگفت. به هر حال این، مراجعهی اتفاقی به دیوان حافظه که جمعه به جمعه انجام میشه، حتما نیت کنین و صفحهی وبلاگ رو باز کنین. اما این هفته.
یاعلی... بسمالله...
بسمالله الرحمن الرحیم
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخپی کجاست؟
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی، میگساران را چه شد؟
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حقشناسان را چه حال افتاد، یاران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد؟
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگان را چه شد؟
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.