جمعه ها با حافظ (۹۳) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

جمعه ها با حافظ (۹۳) جمعه ها با حافظ (۹۳)

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ق.ظ

السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجک

 

سلام

نمی‌دانم چرا نمی‌شود این هفته‌ای یکبار تفال به دیوان حافظ شیرازی را انجام بدهم. سابق از قلم نمی‌افتاد. البته قبلا کلا کمتر می‌شد که چیزی از قلم بیفتد.... بگذریم. حالا این هفته انگار توفیق دست داده تا به دیوان جناب حافظ تفال بزنیم. نیت کنید و...

یاعلی

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند

نه هر که آینه سازد، سکندری داند

 

نه هر که طرف کله کج ‌نهاد و تند نشست

کلاه‌داری و آیین سروری داند

 

تو بندگی، چو گدایان، به شرطِ مزد مکن

که خواجه خود روش بنده‌پروری داند

 

غلام همت آن رندِ عافیت‌سوزم

که در گداصفتی، کیمیاگری داند

 

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی، ستم‌گری داند

 

بباختم دل دیوانه و ندانستم

که آدمی‌بچه‌ای شیوه‌ی پری داند

 

هزار نکته‌ی باریک‌تر ز مو این‌جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

 

مدارِ نقطه‌ی بینش ز خال توست مرا

که قدر گوهر یک‌دانه جوهری داند

 

به قد و چهره، هرآن‌کس که شاه خوبان شد

جهان بگیرد اگر دادگستری داند

 

ز شعر دلکش حافظ کسی بُوَد آگاه

که لطف طبع و سخن‌گفتنِ دری داند

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه