جمعه ها با حافظ (۱۴۷)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام
بعد از مدتی دوباره این هفته قسمت شد سری به دیوان حافظ بزنیم؛ بسمالله...
بسمالله الرحمن الرحیم
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل، عکس برون میدهد از رخسارم
پردهی مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشهی او نگذارم
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر میبارم
دیدهی بخت به افسانهی او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم؟
چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟
دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جز از خاک درش با که بود بازارم؟
یاعلی مدد
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.
, i would like to express my self for this great articlet