خواهش :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

خواهش خواهش

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا لب اللبابی از

صفرهای ارغوانی را

تورات کنم

***

مرا با لبی سرخ تنها بگذارید

تا سیب سخن‌گویی را

از شاخه‌ی تکلیم بچینم

و در سبد موسوی

پا برهنه

به ارمغان بیاورم

***

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا ماهی سفید این دریای سرخ شوم

و پولک‌های انجیلی را

بدون تحریف

غسل تعمید دهم

***

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا گوشه‌های مختلف زبور را

از داوود لب‌هایم

بشنوید

****

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا با طلسم آب‌دارش

تمام خاک سلیمان را

شبیه قالیچه‌ای

زیر پا گذارم

و با تمام حیوانات بهشت

به زبان خودشان سخن بگویم

***

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا از دامنه‌اش صعود کنم

و معتکف خلوت شرقی شانه‌هایش گردم

و جبرئیل کلماتش را بشنوم

و پژواک دامن دامن آیه‌های تر را

برایتان تلاوت کنم

***

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا اسرار سه حرف از اسم اعظم را

از لب‌های مهر شده‌ام بخوانید

***

و مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

تا لبم را بر آن بگذارم

و مست شوم

سرخی‌اش را بمکم

و نرمی‌اش را بخوابم

و عطرش را بوزم

***

مرا با لبی سرخ، تنها بگذارید

فقط اندازه‌ی

دو رکعت

نماز صبح

 

 

 

* این پست توسط شمع + در کیمیای میهن‌بلاگ + ثبت شده است، که در انتقال آرشیو نام نویسنده منتقل نشده است. تاریخ ویرایش: دوشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

 

  • ناصر دوستعلی

دست‌نوشته

شمع

لب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه