خواهی نخواهی مدیون هستیم :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

خواهی نخواهی مدیون هستیم خواهی نخواهی مدیون هستیم

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۴۳ ق.ظ

داشتم زیارت جامعه‌ی کبیره گوش می‌کردم. تاریخش مال اوایل سال ۱۳۹۲ بود. خواننده در اواسط زیارت ابیاتی را خطاب به حضرت زینبسلام‌الله علیها می‌خواند با این مضمون که: «خانم! روی ما حساب کن! ما فقط گریه‌کن شما نیستیم، آماده‌ایم برای شما خونمان را تقدیم کنیم؛ شنیده‌ایم تهدید کرده‌اند که می‌خواهند تا زینبیه پیش بیایند و قبر شما را هم نبش کنند و...»

همین چند خط شعر و چند کلمه زبان‌حال کافی بود که مرا ببرد کنار شهدای مدافع حرم، کنار جانبازان این نبرد، که اگر آن‌ها نبودند و جان‌فشانی نمی‌کردند، آیا امروز زینبیه در چه حالی بود؟ زبانم لال...

در سال ۱۳۹۸ هستیم و به خاطر ازخودگذشتگی خارق‌العاده‌ی این عزیزان نه فقط زینبیه آرام است شکر خدا، بلکه آنانی که در خیالشان این جسارت‌کردن‌ها را می‌پروراندند محو شدند و فقط گاهی برای اینکه بودجه‌یشان قطع نشود مجبورند این طرف و آن طرف جهان ترقه در کنند یا بیانیه صادر کنند.

راستش نمی‌توانم این را نگویم: از کسانی که در این مدت می‌گفتند چرا پول‌هایمان را در سوریه خرج کنیم؟ چرا مستشار نظامی بفرستیم؟ چرا باید از نظام بشار اسد حمایت کنیم؟ و... هنوز متعجبم. چیزی نمانده بود که داعش خود را از سوریه و زینبیه به عراق و کربلا و نجف و بعد مرز ایران و داخل ایران برساند و ایستادگی جوانان دهه‌ی شصتی ما، شیعیان افغانستان و... بود که جلوی پیشروی آنان را گرفت و در نهایت منجر به شکستشان شد. آیا حتما باید خرمشهر اشغال شود تا عده‌ای بفهمند دشمن به ما حمله کرده؟ هر چند به قول بعضی‌ها شاید این‌جور حرف‌ها از دهان کسانی بیرون می‌آمد و می‌آید که خانه و بلیطشان برای رفتن به آن طرف آب‌ها آماده است. بگذریم...

دم تمام کسانی که در این چند سال خدمت کردند -از هر کجا، در هر کجا و به هر طریق- تا زینبیه خم به ابرویش نیاید گرم! اجرتان با خود حضرت زینبسلام‌الله علیها و برادر از ماه‌بهترش حضرت عباسعلیه‌السلام.

و الحق که راست گفت:

اگر آه تو از جنس نیاز است

در باغ شهادت باز باز است

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه