دا
سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ
سلام
٭ همیشه این را گفتهام و باز هم میگویم: اگر بر فرض از آنچه در هشت سال دفاع مقدس بر کشور و مردم عزیز کشورم رفته بگذرم، محال است از حوادث خرمشهر بگذرم، محال.
مصیبتهایی که مردم غیور خرمشهر در طول اشغالشدن این شهر توسط رژیم بعث دیده و تحمل کردند به اندازهی صبر و غیرت و شجاعتشان، با عظمت، عمیق و غیر قابل وصف است.
٭ «دا» را خواندم.
٭ برای وجود برخی از مطالب عجیب در این کتاب باید از علامت ۲۱+ استفاده کرد چرا که بعید میدانم هر کسی، طاقت خواندن آنها را داشته باشد.
٭ آنچه در این کتاب آمده با همهی هولناکبودن برخی قسمتها، باز هم گوشهای از جنایاتی که در خرمشهر اتفاق افتاده را بازگو میکند و هنوز ناگفتههای زیادی برای گفتن مانده است.
٭ به نظرم باید نهضت جمعخوانی کتاب با موضوع دفاع مقدس راه انداخت. خواندن خاطرات و واقعیات جنگ از زبان کسانی که خود شاهد آنها بودند و هنوز در بین ما هستند و نفس میکشند، جلوی خوابرفتن مردم و خاصه مسئولان را میگیرد.
٭ به نظرم سیر بازگویی خاطرات از بعد شهادت برادر خانم سیده زهرا موسوی سرعت میگیرد و خلاصهگویی جای توضیحات تقریبا مفصل قبلی مثل اتفاقات غسالخانه و آوردن و بردن مجروحان و شهدا را میگیرد که شاید یکدستی کتاب را تحت تاثیر قرار داده باشد.
٭ فکر میکنم خواننده دوست داشته باشد در اواخر کتاب از حال و احوال بعد از جنگ تا امروز خانم موسوی کمی بیشتر بداند. بنده خودم حس کردم کتاب «ناگهان» تمام شد.
٭ خواندن این کتاب را به دوستانم توصیه میکنم، البته باید در حین مطالعهی آن «دل قوی دارید».
٭ امیدوارم به توفیق الهی بتوانیم راه شهداء را تا پایان عمر ادامه دهیم.
والسلام