دیگر نترس بچّه که لولو فرار کرد! سیدمهدی موسوی
سه شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۲۸ ب.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
دیگر نترس بچّه که لولو فرار کرد!
از دشت چشمهای تو آهو فرار کرد
از دست زن که دست نوازش بر او کشید
مانند یک پرندهی ترسو فرار کرد
گفتند: آبروی زن اینجا به... گریه کرد
گفتند: مرد باش... ولی او فرار کرد
سردرد هی گرفت و سرش را به خویش کوفت
ترسید و پشت فاصله بانو فرار کرد
«دیوارها کلید ندارند»، مرد گفت
زن خودکشی نمود و به آن سو فرار کرد
لولو شبیه کودکی من شد و گریست
وقتی که از قلمرو جادو فرار کرد
جادوگری شبیه گل مریمم شد و
مردی سوار دستهی جارو فرار کرد
سیدمهدی موسوی
* منبع: وبلاگ رضا امیریفر