سردرگم...! :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

سردرگم...!

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۷:۳۶ ق.ظ
   سلام راستش انقدر از وبلاگ دور بودم تو این مدت که نمی دونم چطور باید شروع کنمدست به قلم شدنِ ما هم مثل بقیه کارامون سیر سینوسی داره که البته  تناوبش عَصمه...بگذریم...تو حول و ولای رفتن سر خونه زندگی و جور کردن مقدمات اون ؛ فکر و ذکرم جور کردن وام و همّتم تو چند ساعت اضافه کار موندن داشت خرج می شد...بعد یه روز کاری تنها با یه فکر مشوّشِ خسته ؛جسمم خواب و دلم تو  بازار طلا و مسکن و البسه ...یهو ...صدای در ... دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟        آیا زنی غریبه در این کوچه ها نبود؟آن دختری که چند شب پیش دیده اید         دمپاییش ـ تو را به خدا ـ تا به تا نبود؟ یک چادر سیاه کشی روی سر نداشت؟     سر به هوا و ساده و بی دست و پا نبود؟ یک هفته پیش گم شده آقا و من چقدر      گشتم ولی نشانی از او هیچ جا نبود      زنبیل داشت، در صف نان ایستاده بود       یک مشت پول خرد.... نه آقا گدا نبود    یک خرده گیج بود وی نه.... فرار نه        اصلاً به فکر حادثه و ماجرا نبود        عکسش؟ درست شکل خودم بود مثل من    هم اسم من و لحظه ای از من جدا نبود   یک دختر دهاتی تنها که لهجه اش            شیرین و ساده بود ولی مثل ما نبود      آقا! مرا دقیق ببین، این نگاه خیس           با این قیافه در نظرت آشنا نبود؟         دیشب صدای گریه ی یک زن شبیه من     در پشت در مزاحم خواب شما نبود؟ تو حول و ولای رفتن سر خونه زندگی و جور کردن مقدمات اون ؛ فکر و ذکرم ...!؟بعد یه روز کاری تنها با یه فکر مشوشِ خسته ؛جسمم خواب و دلم تو  ...!؟ 
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه