شرح زیارت جامعهی کبیره؛ بخش سوم
با این که در مقامات ائمهی اطهار علیهمالسلام احادیث فراوانى موجود است و شمهاى از آن در اصول کافى و دیگر کتابهاى روایى آمده است، لیکن زیارت جامعه در مواجهه با این اسماء حسنى الهى و از قول خود ایشان موقعیت دیگرى پیدا کرده است، چه این که هر زائرى در ایام زیارت خود در حرم هر یک از ائمهی اطهار علیهمالسلام و یا در غیر آن خود را موظف مىداند که از بهترین زیارت استفاده کند و در مواجهه با محبوب خود آن را زمزمه کند، و درد دل کند و اشک بریزد؛ معمولا این فقرهها و جملات با مضامین عالى در حجاب عربیت براى فارسىزبانها قرار دارد گرچه با شوق و اشتیاق خوانده مىشود و این جملات مقدس نجوى مىگردد، لیکن هر زائرى شوق دارد که به مقامات مضامین این زیارات نائل شود و پردهی کلمات را به کنار زند و به حقایق عالى آن دست یابد و از آن جملات در زندگى خویش بهره گیرد و در خلوت خود با ائمه علیهمالسلام، مقامات آنها را در نظر آورد؛ لیکن به دلیل عمق مطالب و بلندى قلهی معارف آن، دسترسى براى همه مقدور و میسور نیست، لذا شروح گوناگونى بر آن نوشته شده است، و از بین این شروح شرح جناب درودآبادى از دیگر شروح ممتاز است، این شرح از کسى گرفته نشده و از کتابى اقتباس نکرده و از مطالب دیگران در شرح آن استفاده نشده، بلکه همانطور که خود در مقدمه بیان مىکند با کمک امام رضا علیهالسلام انجام شده است، لذا در این کتاب از کتابهاى دیگران نقل نمىکند، منبع آن جناب کتاب احادیث و استمداد از کلمات ائمهی اطهار علیهمالسلام در شناخت مقامات ایشان است. لذا مطالب آن تازه و بکر [است] و در جاهاى دیگر نمىتوان به دست آورد، لذا اهل تحقیق شایسته است در آن بنگرند و از آن استفاده کنند.
افق مطالب این شرح بسیار دور و گوهرهاى آن بىشمار است. مصنف در دریاى بىپایان علوم اهل بیت غوطه خورده و مرواریدهاى شاهوارى را در ساحل این کتاب فراهم آورده است.
ابتداى کتاب اندکى دشوار است و رسیدن به قلهی فکر و عمق اندیشه و قاف قلب مولف براى کسى که شروع مطالعهی شرح آن مىکند، دشوار است؛ لیکن آشنایان به زبان اگر اندکى حوصله کنند و در مطالب بیان شده اندیشه کنند آنها را شیرین مىیابند و در فقرات مختلف از مقامات پر عظمت ائمه علیهمالسلام شمهاى خواهند بویید. علت دشوارى زبان کتاب این است که سخن از مطالب عرشى و پایبند کردن به الفاظ خاکى، خود کارى دشوار است، به ویژه اگر در مقامات خلفاى الهى باشد که اندیشهی بشر در ساحل آنها به گل مىنشیند و متحیر و حیران مىماند. چه این که هیچ سافلى در رسیدن به مقامات عالىتر از خود ابزار لازم را در اختیار ندارد، و احاطهی ادراکى پایین به مافوق خود، ممکن نیست.
چگونه چنین نباشد در حالى که مقامات ایشان چنان دور از دسترس اندیشمندان و صاحبان قلب و محققان عارف است که همهی آنها در کنار وجودشان «امى» به شمار مىروند، و در مکتب آنها طفلى بیش نیستند.
کسانى که در عظمت بدان پایه صعود کردهاند که به خلافت الهى نائل شده و ظل الله و سایهی گستردهی آفرینش هستند، و خود فرمودهاند:
نزلونا لنا عن الربوبیة فقولوا فینا ما شئتم؛ یعنى «ما را از ربوبیت پایینتر آورید، لیکن هر چه در مقامات ما خواستید بگویید.» چه آن که قلهی اندیشههاى شما به ساحل وجود ما نمىرسد و هماى بلندپرواز قاف قلب در دامنهی هستى ما خستهبال فرود مىآید.(1) على علیهالسلام را جز خدا و رسولش صلى الله علیه و آله و سلم نشناخت و خدا را جز رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و على علیهالسلام نشناختند.
بنابراین دشوارى زبان و بیان مطالب بلند عرشى در قالب کلمات خاکى، باعث غموض ابتداى این کتاب شده است.
و ثانیا مطالب مصنف دریافتهاى خود ایشان است که در قالب کلمات در آمده است، و اهل اشارت دانند که مطالب مزبور تنها به صورت اشاره قابل فهم است و معانى هرگز در قالب کلمات در نمىآیند و تنها کلمات عنوان آن حقایقند و نه ظرف آنها.
ثالثا مصنف از کلمات متعارف و اصطلاحات عرفان نظرى متعارف رایج، استفاده نکرده است. لذا غرابت استعمال که خود وى براى آن معانى ابداع کرده و یا از احادیث به ودیعت گرفته باعث شده است که مطالب آن در ابتداء با حوصله باید تلقى شود.
و لیکن این چند صفحهی اوائل خود کلید هر کتاب است، و بعدها کتاب با توجه بدان آسان مىگردد و خواننده به لطایف کتاب پى مىبرد، و اندکى از اقیانوس سرشار این زیارت عظیم به کام وى ریخته مىشود، و کام وى شیرین مىگردد. البته خواهندگان زیارت با معرفت از آن خسته نمىگردند و با خود زمزمه مىکنند که:
رنج راحت دان چون مطلب شد بزرگ
خاک گله توتیاى چشم گرگ
آن کسى که راه دشوار مسافرت به عتبات عالیات را بر خود هموار مىکند و از کار و زندگى و اموال دست مىکشد و خواهان نیل به زیارت و شفاعت ایشان است را چنین زحمتى اندک مىنماید.
وى مىداند که زیارت و قبولى آن بستگى به فهم و درک و نیت زائر از مقام ائمه علیهم السلام دارد، هر چه زائر در فهم و اندیشه و درک قوىتر باشد دریافتهاى قوىترى خواهد داشت و از سفرههاى بىپایان آسمانى ایشان، بهره بیشترى خواهد برد، و مراتب زائران مطابق مراتب مقامات و معرفت ایشان است و این بر همه روشن است. بنابراین کیفیت زیارت و عمق آن در نزدیکى به ائمهی اطهار علیهمالسلام و رسیدن به قرب پروردگار دخالت دارد.
و نیز زیارت به قصد شفاعت نیز با معرفت مقامات ایشان و نیز قرب به افق عبودیت و بندگى ارتباط تنگاتنگ دارد، چه این که مساءلهی شفاعت به معناى میانجیگرى بیهوده در نظام خلقت و عالم تکوین و واقعیت جایى ندارد، بلکه شفاعت دریافت و با خود بردن کمالاتى است که مجانست و مجالست با آنها را تضمین کند، شناخت ایشان دوستى مىآورد و دوستى عمیق عشق به ارمغان مىآورد، و عشق یکتایى با معشوق را موجب مىشود و لازمهی آن رهایى انسان به واسطهی راه ارتباطى و رقیقهی حاصله در متن وجودىاش با ائمهی اطهار علیهمالسلام است. یعنى انسانها با گره زدن وجود خود با حبل متین ولایت ایشان شاخه طوبایى مىشوند که ریشهی آن در خانهی فاطمه علیها السلام و على علیهالسلام و اولاد طاهرین آندوست. این معنا نزدیکى و قرب براى زائر مىآورد و او را به حقیقةالحقائق نزدیک مىکند، شفاعت تحقق به صفات الهى است که در ائمهی اطهار علیهمالسلام به طور کامل موجود مىباشد.
مرحوم درود آبادى از این حقیقت که در همهی انسانها سارى است به سر آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم تعبیر مىکند، همهی انسانها از اصناف مختلف واجد این سر هستند، لیکن این سر بالقوه است و باید فعلیت یابد. چنگ زدن به آن و قوىکردن آن و فناى در آن، باعث بالا رفتن آدمى و پیشروى در صراط مستقیم است، چنانکه در تفسیر فاتحةالکتاب آیهی شریفهی اهدنا الصراط المستقیم «صراط مستقیم» را صراط امیرالمومنین علیهالسلام معرفى کردهاند، ایشان راه راست خدا هستند، در عالم تکوین راه با راهرو یکى است و ایشان حقیقت صراط الهىاند و سائر مردم رقیقهاى از آن صراط را در خود دارند، و هر چه با آن یگانه شوند و به کمالاتى که این جنبه را قوىتر مىکند متحلى شوند، به صراط مستقیم نزدیکتر شده و همنشینى با آنها را میسرتر مىنماید. لذا دم زدن از ایشان و متحلى نشدن به آن کمالات با همدیگر تنافى دارد، نشانهی دوستى و حب و عشق هر کس در عمل و رفتار مطابق با آن گرایش و عشق وجود دارد.
ادامه دارد...