شرح مناجات شعبانیه (به بهانه‌ی ماه عزیز شعبان)؛ قسمت چهارم :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت
«وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکینا لَکَ، مُتَضَرِّعا اِلَیْک» این عبارت در صدد بیان مسکنت و بیچارگی و تضرع در پیشگاه معبود است: هر که را خواهی ز غم خسته کنی راه زاری بر دلش بسته کنی وانکه خواهی از بلایش وا خری جان او را در تضرّع آوری مولانا گریه و تضرّع، یکی از رموزِ تسخیر قلب معشوق است و به زودی توجه او را به خود جلب می‌کند. و همان‌گونه که در دعای کمیل آمده است، گریه اسلحه‌ی مؤمن است: «وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ». گریه و تضرع در ابتدای دُعا -بلکه در هر حالی- درهای رحمت و استجابت الهی را می‌گشاید و اصولاً علامتی نیکو بر فریادرسی حق‌تعالی نسبت به بنده‌اش می‌باشد: چون خدا خواهد که مان یاری کند میلِ ما را جانب زاری کند ای خُنُک چشمی که آن گریان اوست وی همایون دل که آن بریان اوست آخرِ هر گریه آخر خنده‌ای است مردِ آخر بین مبارک بنده‌ای است هر کجا آبِ روان، سبزه بُوَد هر کجا اشک روان رحمت شود مولانا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «اَلْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلامَةُ الْقَبُولِ وَ بابُ الْاِجابَةِ؛ گریه از خوفِ خدای تعالی، کلید رحمت و نشانه‌ی پذیرش و درب مستجاب شدن دعا است.»(13) همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تعالی به موسی علیه‌السلام وحی کرد که محبوب‌ترین اعمالی که بندگان من، به واسطه‌‌ی آنها به من تقرب می‌جویند سه چیز است. موسی علیه‌السلام عرض کرد: پروردگارا، آن سه خصلت کدامند؟ فرمود: زهدِ در دنیا و پرهیز از گناهان وگریه از خوفِ من. موسی علیه‌السلام عرض کرد: پروردگارا! آنکه چنین کند چه پاداشی دارد؟ خدای عزّ و جلّ به او وحی کرد: ای موسی! امّا پاداش زهد ورزان در دنیا، بهشت است و اما کسانی که از خوف من بسیار می‌گریند پس در بالاترین مقام بهشتی هستند و هیچ کس نمی‌تواند با آنان در آن مقام، شریک باشد، و اما آنان که از گناهان پرهیزدارند، پس من اَعمال مردمان را بررسی می‌کنم، اما اعمال آن‌ها را بررسی نخواهم نمود. (و آنها را خواهم بخشید).(14) کسی را که خدا بخشید گریه بیاموزید راه دلگشایی به جز این، گریه را نفعی دگر هست ولی سیرم ز شعر و خودنمایی مولانا نکته‌ی دیگر درباره‌ی اظهار نیاز و زاری در پیشگاه معشوق، اینکه مقام عاشق و معشوق، هر کدام اقتضایی دارد، و شأن هر یک باید متناسب با منزلت آنها باشد. از جمله آنکه چون معشوق در مقام «ناز» می‌باشد، عاشق باید همواره در مقام «نیاز» باشد. باید چیزی به درگاه معشوق عرضه کرد که فاقدِ آن باشد و آن را بپذیرد و آن، چیزی جز «نیاز» نمی‌باشد. میانِ عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید شما نیاز کنید حافظ وگرنه، ناز کردن پیش معشوق، به تعبیر شمس تبریزی در کتاب مقالات، زیره به کرمان بردن است. وی در این باره می‌گوید: زیره به کرمان بری، چه قیمت و چه نرخ و چه آبروی آرد؟ چون چنین بارگاهی است، اکنون او بی‌نیاز است تو نیاز ببر، که بی‌نیاز، نیاز دوست دارد. به واسطه‌ی آن نیاز، از میان این حوادث ناگاه بجهی و از خداوند چیزی به تو بپیوندد که آن عشق است.(15)و(16) پیشِ بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ که به هر حال برازنده‌ی ناز آمده ای حافظ «راجِیا لِما لَدَیْکَ ثَوابی» امید به خدا ذکرِ این فراز از دعا، در واقع، از شِگردهای بنده برایِ جلب توجه معبود به خویش است. یعنی می‌خواهد عرض کند: من که با هزار امید به تو روی آوردم و به تو دل‌خوش نمودم، چگونه می‌پسندی، نا امید از در خانه‌ات برگردم. بنابراین، «امید به خداوند» خود، از کلیدهای گشودن در رحمت و اجابت حضرتش به شمار می‌رود. چنانچه در دعای ابوحمزه ثِمالی چنین آمده است: «وَ اَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجین بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ؛ و من می‌دانم که دعایِ آنان را که به تو امید دارند مستجاب می‌فرمایی». همچنین سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه‌السلام در دعای شریف عرفه در مقام امیدواری به محبوب خویش، این گونه مناجات می‌کند: «کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالی وَ هِیَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ؛ چگونه ناامیدم می‌فرمایی در حالی که به تو امیدوار شدم». باری، ناامیدی از دری که همواره به روی بندگان گشوده است، چه معنایی دارد؟! بی‌خودی می‌گفت در پیش خدای کای خدا آخر دری بر من گشای «رابعه(17)» آنجا مگر بنشسته بود گفت ای غافل کی این در بسته بود؟ عطار   نومید مشو جانا کاومید پدید آمد امید همه جان‌ها از غیب رسید آمد نومید مشو، گرچه مریم بشد از دستت کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد نومید مشو ای جان در ظلمتِ این زندان کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد ای شب به سحر برده در یارب و یارب تو آن یارب و یارب را رحمت بشنید آمد مولانا  
  • ناصر دوستعلی

مناجات شعبانیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه