شرح مناجات شعبانیه (به بهانهی ماه عزیز شعبان)- قسمت سیزدهم
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۴۸ ق.ظ
اِلهی قَد سَتَرْتَ عَلیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلی سَتْرِها عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْاُخْری اِذْلَمْ تُظْهِرْها لِاَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالحینَ فَلا تَفْضَحْنی یَوْمَ القِیامَةِ عَلی رُئُوسِ الْاَشهادِ.
معبودِ من! همانا گناهانم را در دنیا پوشانیدی و من به این پردهپوشی، در آخرت محتاجترم. همانا در دنیا، حتی نزد بندگان شایستهات نیز، گناهانم را فاش نکردی، پس در روز قیامت، نزد آنها که شاهد میباشند رسوایم مفرما!
نکاتی از این فراز
1. خداوند، ستّار العیوب؛
2. مهمتر بودن پردهپوشی از گناهان در آخرت.
«اِلهی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنوبا...».
خداوندِ ستّارالعیوب
یکی از عنایتهای خداوند مهربان در حق بندگان، موهبت پردهپوشی او از گناهان و زشتیهای آنان میباشد. در واقع هر انسانی، آبرو و عزت خویش در میان جامعه را مدیون پوشاندهماندن لغزشهایش از جانب خداوند کریم میباشد. مِهرورزی پروردگار در حق آدمیان سبب شده است که تا آخرین حد ممکن، با پردهپوشی از معاصی او، عزت و اعتبار آنها را در برابر دیگران محفوظ بدارد.
از جمله نکاتی که در دعاهای اهل بیت علیهم السلام مورد توجه آنها بوده است، صفت «ستّاریّتِ» خداوند میباشد که به طور مکرر و بارها، پروردگار خود را به این صفت حمیده و زیبا ستودهاند. در اینجا به عنوان نمونه، به برخی از این فرازهای دلنشین اشاره مینماییم:
اَیْ رَبِّ جَلِّلْنی بِسِتْرِکَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلی ذَنْبی غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ وَ لوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ لا لِاَنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَ اَخَفُّ الْمُعطَّلِعینَ بَلْ لِاَنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ.(68) پروردگارا! کردار زشتم را در پرده دار. اگر بر گناهم کسی غیر از تو آگاه میشد، آنرا مرتکب نمیشدم و نیز اگر از تعجیل عقوبت میترسیدم باز هم از خطا اجتناب میکردم. و این حیا نمودن از مردم و عدم حیا از تو، نه بدان سبب است که قدر و اهمیت تو از دیگران کمتر است و آگاهی تو از گناهانم نسبت به سایرین پایینتر است، بلکه بدان خاطر است که تو ای پروردگارم، بهترین پوشانندهی گناهانی.
در جای دیگر از دعای ابوحمزهی ثمالی میخوانیم: «اِلهی فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلْتنی وَ بِسِتْرِکَ سَتَرْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنی؛ معبود من! به سببِ حلمی که ورزیدی مُهلتم دادی، و چون، ستّار بودی، پرده بر لغزشهایم کشیدی تا آنجا که گویا از کارهایم غافل بودی و نمیدیدی».
همچنین سیّدالسّاجدین علیهالسلام در دعای شانزدهم صحیفهی سجّادیه، اینگونه، پروردگارش را به پردهپوشی میستاید:
یا اِلهی فَلَکَ الْحَمْدُ، فَکَمْ مِنْ عائِبَةٍ سَتَرْتَها عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنی، وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنی وَ کَمْ مِنْ شائِبَةٍ اَلْمَمْتُ بها فَلَمْ تَهْتِکْ عَنّی سِتْرَها، وَ لَمْ تُقَلِّدْنی مَکْرُوهَ شَنارِها وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءاتِها لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعایبی مِنْ جیرَتی وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِکَ عِنْدی. ای معبودِ من! شکر و سپاس تو را که چه بسیار عیبم را پوشاندی و رسوایم نکردی و چه فراوان گناهم را پنهان کردی و در گناهان، مشهورم نساختی و چه بسیار، زشتیها که انجام دادم و پرده –آبرویم- را ندریدی و طوق زشت آن را بر گردنم نیفکندی و بدیهای آن را بر همسایگان که در جستجویِ عیبهایم هستند و بر حسودانی که تحمل دیدن نعمتهایت را ندارند، آشکار نساختی.
این همه پرده که بر کردهی ما میپوشی
گر به تقصیر بگیری نگذاری دَیّار(69)
فعلهایی که ز ما دیدی و نپسندیدی
به خداوندی خود پرده بپوش ای ستّار
سعدی
نکتهی دیگر اینکه خداوند مهربان، نه تنها خود «ستّار الْعُیُوب» است، بلکه از بندگانش خواسته که آنها نیز در این صفت زیبا، آینهی پروردگارشان باشند و آنها نیز از لغزشهای یکدیگر چشمپوشی و پردهپوشی کنند و بدینگونه آبروی یکدیگر را محفوظ بدارند. در روایتی از حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که: «اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ حَیّیٌ سِتّیرٌ یُحِبُّ الْحَیَاءَ وَ السِّتْرَ؛ به درستی که خدای عزّ و جلّ، بسیار باحیا و پردهپوش است و حیا و پردهپوشی را (نیز در دیگران) دوست میدارد».(70)
باری خداوند، نه تنها زشتیها را میپوشاند بلکه به همان نسبت، زیبایی های دیگران را نیز آشکار میسازد، در دعای جوشن کبیر میخوانیم: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ؛ ای آنکه زیبایی را آشکار میسازی و زشتی را میپوشانی». در تفسیر این عبارت از دعا، روایتی دلنشین از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که:
هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در عرش، صورتی دارد شبیه به صورت او در زمین، پس هرگاه کارهای نیکی چون رکوع و سجود و دیگر افعال نیکو از او صادر شود، صورت این اعمال نیکویش در عرش ظاهر میشود، و ملایکه آن را میبینند و بر او درود می فرستند و برایش استغفار میکنند، ولی اگر معصیتی از او سر زند، خداوند، حجابی بر آن مینهد تا ملایکه بر آن مطلع نگردند، و این است تأویل: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ».(71)
«وَ اَنا اَحْوَجُ اِلی سَتْرِها...».
مهمتر بودن پردهپوشی خداوند در آخرت
آنگونه که امام علیهالسلام اشاره کرد: احتیاج آدمی به ستاریت حقتعالی در جهان دیگر بیشتر است تا این جهان مادی. در اینجا میتوان در بیان دلیل این امر، گفت:
از آنجا که این دنیا، سرای گذرا و فریب و فراموشی و غفلت و بیتوجهی و نیستی و نابودی است، اگر انسان، در این دنیا، رسوا شود، گذر زمان و گردش روزگار، فراموشیها، فرصتِ جبران، تغییر آدمیان و مشغولبودن آنها به زر و زیور دنیوی، باعث میشود که رسوایی از یاد دیگران برود و یا بسیار کمرنگ گردد. ولی در قیامت که همهی این امور، منتفی است، مصیبت رسوایی آن روز بسیار بزرگتر از مصیبت رسوایی عالَم دنیاست، علاوه بر اینکه رسوایی در آن روز، بسیار گستردهتر و در برابر دیدگان همهی آفریدگان میباشد. از اینجاست که امام علیهالسلام مسئلت میکند که: «من به پردهپوشی تو ای خدا، در آخرت، محتاجترم تا عالَم دنیا».
یا رب به لطف خویش گناهان ما بپوش
روزی که رازها فتد از پرده برملا
سعدی
و به قول ابوسعید ابوالخیر:
افعال بدم ز خلق پنهان میکن
دشوار جهان بر دلم آسان میکن
امروز خوشم بدار و فردا با من
آنچ از کَرَم تو میسزد آن میکن
دو نکته و پایان سخن
نخست آنکه اگر خداوند، «ستّار العیوب» نمیبود و در نتیجه، آدمی با ارتکاب هر گناهی، خود را رسوا و یا در معرضِ رسوایی میدید، در این صورت، رمز برتری انسان بر ملایکه که همان «اختیار» باشد از بین میرفت.
توضیح آنکه آنچه در واقع سبب شده است که آدمی را از فرشتگان نیز برتر ساخته و او را صدرنشین مَلَک نماید، همچنین رمز آن همه شگفتی و عظمت انسان در آن است که او ابتدا در مقام اختیار بین سعادت و شقاوت بوده و سپس با میل و ارادهی خویش و آزادانه، راه (سعادت) را بپیماید، تا سپس به آن همه عظمت و شگفتی که ملایکه را وادار به سجده در برابر خویش نمود، دست یابد. حال اگر بندهای، بداند به محض ارتکاب معصیت، رسوا خواهد شد و آبرویش از میان خواهد رفت، در اینجا به نوعی، «اختیار» در ترک معاصی از او سلب شده و او به گونهای «جَبر» در ترک گناهان مبتلا خواهد شد که آن جبر، خوف از بیآبرویی بعد از هر لغزش میباشد. در این حال، آدمی اگرچه با این انگیزه نیز ترک معصیت نماید، امری نیکو و پسندیده است، ولی رمز عظمت و شکوه انسان که او را معلم فرشتگان نموده بود، از بین رفته و او را از آن اوج به مقام فرشتهشدن تنزل میدهد.
بنابراین «ستّار العیوب» بودن حقتعالی، ریشه در «رَبُّ العالَمین» بودن او و اینکه او پرورشدهندهی جهانیان بر طبق آنچه استعدادشان تقاضا میکند، (دارد)، و اینکه اگر «رَبُّ العالمین» بخواهد آدمی را پرورش داده تا آنجا که آینهی تمامنمای خداوند خویش گشته و حیرت ملایکه را در پی داشته باشد، باید از پرتو «ستّارالعیوب» بودن بهره گیرد، تا قبل از هر چیز مقام «اختیار» از انسان، سلب نگردد.
نکتهی دیگر اینکه اساسا ستّاریّت از رموز دلبری جاودانه خداوند میباشد و از همین دست صفات زیبای حقتعالی است که شیدایی و حیرانی همواره بندگان عارفش را سبب شده است.
شناساییش بر کس نیست دشوار
و لیکن هم به حیرت میکشد کار(72)