شرح مناجات شعبانیه (به بهانهی ماه عزیز شعبان)- قسمت پانزدهم
چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۰ ق.ظ
اِلهی اِعْتِذاری اِلَیْکَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْری یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ، اِلْهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجائی وَ اَمَلی.
معبود من! عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردنِ کسی است که نیاز به قبول دارد. پس عذرم را بپذیر، ای بزرگوارترین کسی که تبهکاران به درگاهش عذر میآورند. معبود من! حاجتم را رد مکن و دستِ طمعم را تهی برمگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز!
نکاتی از این فراز
1. عذرخواهی نزد معبود و تمنای پذیرش آن؛
2. مسئلت از خداوند برای ناامیدنکردن امید بنده.
«اِلهی اِعتذاری اِلَیکَ...».
اعتذار به پیشگاه خداوند
بعد از ارتکاب گناه، چه چیزی بهتر از عذرخواهی در پیشگاه خداوند بزرگ، به عنوان برداشتن قدمِ اول در پذیرش توبه.
عقوبت مکن عذرخواه آمدم
به درگاه تو روسیاه آمدم
نظامی
به خصوص آنکه، بنده دلایل کافی در عذرخواهی و قبول عذر از طرف خداوند در اختیار دارد. توضیح اینکه گرچه آدمی موظف به ترک معاصی میباشد ولی از یک طرف، دشمنی به نام «ابلیس» دارد که قسم یاد کرد که آدمیان را گمراه نماید: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینَ؛ شیطان گفت: به عزّتت ای خدا، سوگند که همه را گمراه خواهم کرد».(ص: 82)
و از سوی دیگر، انسان گرفتار نفس امّاره است که همواره و با قدرت او را بهبدی امر می کند، چنانچه در قرآن مجید از زبان آدمی فرمود: وَ ما اُبَرِّیءُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی اِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ.(یوسف: 53)(76) و من خود را از عیب و لغزش مُبرا نمیدانم، زیرا نفس امّاره، فراوان، مرا به بدی دستور میدهد، مگر آنکه پروردگارم، رحم نماید، همانا که پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
به گفتهی خواجه شیراز، آنجا که جد ما، آدم، را با وسوسهی «دانه» از بهشت اخراج کردند ما «به صد خِرمن پندار» چگونه از راه بِدر نرویم:
ما به صد خِرمن پندار ز ره چون نرویم
چون ره آدم خاکی به یکی دانه زدند
حافظ
خلاصه آنکه اوج این بیچارگی آدمی و گرفتاریش در چنگال عوامل گمراهکننده، به این صورت در یکی از دعاها به تصویر درآمده است: فَیاغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِکَ یا اَللّهُ مِنْ هُویً قَدْ غَلَبَنی وَ مِنْ عُدُوٍ قَدِ اسْتَکْلَبَ عَلَیَّ وَ مِنْ دنْیا قَدْ تَزَیَّنَتْ لی و مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی: واغوثاه، واغوثاه به تو ای خدا از هوای نفسی که بر من غلبه نمود و از شیطانی که چون سگ به من حملهور شده است و از زرق و برق گمراه کنندهی دنیا و از نفسی که فراوان، به بدی دعوت میکند، مگر پروردگارم رحم کند.
صد هزاران دام و دانه است ای خدا
ما چو مرغانی حریص و بی نوا
مولانا
در کنار همهی عوامل فریبدهنده که گرداگرد آدمی را فرا گرفته است -به ویژه اگر در آغاز شباب و جوانی نیز باشد- کار بر او سختتر خواهد شد، زیرا فصل جوانی به سببِ اقتضائاتی که در آن نهفته است، بیش از هر زمان دیگری، زمینه را برای ارتکاب لغزشها مهیا میسازد. از اینجاست که آن شاعر بزرگ، سنایی غزنوی، در مقام اعتذار به پیشگاه خداوند چنین گفته است:
به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بَد کردم
بیابان بود و تابستان و آبِ سرد و اِستسقا
یعنی اگر کسی در بیابانی در گرمای تابستان باشد و در کنارش آب سرد و گوارایی هم قرار داده شود، علاوه بر اینها دچار بیماری استسقا نیز باشد، فشار مضاعف درون، او را وادار به نوشیدن آب میکند، گرچه به هلاکت وی منجر گردد. زیرا استسقا نوعی بیماری است که حاصل آن عطش شدید و نیاز به نوشیدن آب است، حال آنکه برای درمان آن باید برای مدتی از نوشیدن آب اجتناب نماید، زیرا نوشیدن آب موجب مرگ وی خواهد شد و جان خویش را از دست خواهد داد.
حاصل سخن آنکه چنانچه پیش از این هم اشاره شد، گرچه هیچ کدام از عوامل فوق نمیتواند خیالِ آدمی را در ارتکاب گناهان آسوده نماید، چون در سایهی همین فشارها، و سپس کنترل نفس است که آدمی به مقامی برتر از مقام فرشتگان دست مییابد، ولی دست کم اینکه عذرخواهی او را به درگاه پروردگارش، موجه میسازد و چون خداوند، پذیرای عذر عذرخواهان میباشد همانگونه که در دعای جوشن کبیر آمده است که: «یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّائِبینَ؛ ای آنکه عذرخواهی توبهکنندگان را قبول میکنی» به همین سبب، عذرِ او را خواهد پذیرفت.
و اساسا عذرخواهی از خداوند از صفات نیکو برای بنده محسوب میشود و برای او، گامی میباشد به طرف تکامل و پیشرفت.
عُذر بِه آن را که خطایی رسید
بنده از آن عُذر به جایی رسید
نظامی
«اِلهی لاَ تَرُدَّ حاجَتی...».
پروردگارا نا امیدم مفرما
تمنای استجابت دعا و تقاضای حفظ امید و طمع به خداوند، محتوا و مضمون عبارات فوق میباشد.
امیدم به تو هست از اندازه بیش
مکن ناامیدم ز درگاه خویش
نظامی
بضاعت نیاوردم اِلاّ اُمید
خدایا ز عفوم مکن ناامید
سعدی
امیدوار بودن به خداوند، یکی از عالیترین ویژگیهای بندگان است. توضیح آنکه، از آنجا که از خداوند، توقع هرگونه خیر و خوبی و مهرورزی و گذشت و عفو میرود و از آنجا که خداوند، هرگز امید کسی را ناامید نخواهد کرد، به همین دلیل، امید، بهترین سرمایه برای آدمی به شمار میرود، تا به سبب آن به هدفهای بزرگ و آرزوهای والایش دست یابد. چنانچه مولا علی علیهالسلام در دعایِ کمیل میگوید: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ؛ خدایا! رحم کن بر کسی که سرمایهی او، امید است».
و در دعای صَباح نیز در مقامِ امید به خداوند عرض میکند: «اِلهی قَرَعْتُ باب َرَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجائی؛ معبودِ من! با دستِ امیدم درِ رحمتت را میزنم».