شرح مناجات شعبانیه (به بهانهی ماه عزیز شعبان)- قسمت چهاردهم
دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۴۹ ق.ظ
اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلی وَ عَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی، اِلهی فَسُرَّنی بِلِقائِکَ یَومَ تَقْضی فیهِ بَیْنَ عِبادِکَ.
معبود من! جود و بخششت، آرزویم را گسترش داده است، و عفو تو بر کردار –زشت- من برتری یافت. معبودِ من! مرا به دیدارت، در روزی که میان بندگانت داوری میکنی شادمان کن!
نکاتی از این فراز
1. جود گستردهی خداوند، آرزوی بیشتر بنده؛
2. «عفو خدا، بیشتر از جُرم ماست»؛(73)
3. تمنای سرور حاصل از دیدار خداوند در روز قیامت.
«اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلی...».
آرزوهای بیپایان آدمی، جود بیپایان خداوندی
از خداوند بزرگ، فراوانخواستن و چیزهای بزرگ را آرزو کردن و درخواستنمودن، از صفات نیک و شایستهی یک بنده است که مطلوب حضرت حق نیز میباشد. پروردگار از بندهای که در کنار خزاین بیپایانش، از او چیزهایی اندک و ناچیز میطلبد، خشنود نمیباشد. لذا با اندکتأملی در دعاهای اهل بیت علیهمالسلام در مییابیم که آن بزرگواران، هم فراوان میخواستند و هم چیزهای بزرگ، همانند دیدار با خداوند را مسئلت مینمودند.
اینکه چه چیز باعث بسط و گسترش آرزوی یک بنده میشود -چنانچه در این قسمت از مناجات، بدان اشاره شد- «جود و کَرَم» خداوند میباشد که این چنین آرزویی را میطلبد. در واقع، گویا آن چنان جودی را، این چنین آرزویی مبسوط و بیپایان معنا خواهد داد.
حاصل سخن آنکه، اگر خداوند، از بندهاش بسط و گستردگی آرزو را بخواهد، بدان سبب است که خود از جودی بیپایان برخوردار است و خداوند، جود و کرم و بخشش خود را، بدون مصرف، نمیپسندد.
بانگ میآید که ای طالب بیا
جودْ محتاجِ گدایان چون گدا
جود میجوید گدایان و ضِعاف
همچو خوبان کاینه جویند صاف
روی خوبان ز آینه زیبا شود
روی احسان از گدا پیدا شود
پس گدایان آیتِ جود حق اند
وانکه با حقند جود مطلق اند
مولانا
عفو خدا بیشتر از جُرم ماست
خداوند، در همهی زیباییها و صفاتش بیانتهاست، از جمله در صفت «عفوِ» خویش. اگر بندهای هر قدر هم مرتکب معصیت شده باشد، از عفو خداوند خویش مأیوس گردد، معنایش، محدود ساختن و محدود دانستن صفت بیانتهای عفو الهی میباشد؛ و معنای محدود نمودن حقتعالی در صفاتش، شبیه دانستن او به مخلوقات محدودش میباشد، در حالی که خداوند از هرگونه شبیه و مثل و مانند منزه است.
عفو خدا بیشتر از جُرم ماست
نکتهی سربسته چه دانی خموش
لطف الهی بکند کار خویش
مژدهی رحمت برساند سروش
رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کَرَم پادشهِ عیب پوش
حافظ
و در تعقیبات مشترکهی هر نماز، دستور رسیده که مستحب است این دعا را بخوانیم:
اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَکَ اَرْجی مِنْ عَمَلی وَ اِنَّ رَحْمَتَکَ اَوْسَعَ مِنْ ذَنْبی اَللّهُمَّ اِنْ کانَ ذَنْبی عِنْدَکَ عَظیما فَعَفْوُکَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبی اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ اَکُنْ اَهْلاً اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَک فَرَحْمَتُکَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنی وَ تَسَعَنی لِاَنَّها وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحمینَ.(74)
پروردگارا! به درستی که به آمرزش تو بیشتر امیدوارم تا به عمل خود. خدایا! رحمت تو گستردهتر از گناهم میباشد. خداوندا! اگر گناهم نزد تو بزرگ است، عفو تو بزرگ تر از گناهم میباشد. پروردگارا! اگر من شایستهی دریافت رحمتت نیستم، ولی رحمتِ تو، سزاوار است که مرا دریابد، چون رحمت تو همه چیز را فرا گرفته است. به حق رحمتت ای رحمکنندهترین رحمکنندگان.
سرور قلب با دیدار خدا در قیامت
بلند همتی امام علیهالسلام سبب شده است که در بلوا و آشوب روز قیامت که دلها نگران و اندوهگین میباشد، سرور قلبی خویش را بدون هیچگونه توجهی به بهشت و نعمتهای خیرهکنندهی آن، تنها با دیدار خداوندش مطالبه نماید.
باری:
گر خمرِ بهشت است بریزید که بیدوست
هر شربت عَذبم(75) که دهی عین عذاب است
حافظ
بندگان خاص خدا، در میان هیاهو و غوغای روز محشر، از محبوبشان مطالبه نمیکنند که ما را به مکانی امن ببر تا آسوده باشیم، بلکه مسئلت میکنند که با ما باش و دیدارت را برای ما میسر فرما تا آسوده باشیم و در عیش و امنیتِ کامل به سر بریم.
در آن نَفَس که بمیرم، در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاکِ کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم
به گفت و گوی تو خیزم، به جست و جویِ تو باشم
حدیث روضه نگویم، گُل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم، ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
سعدی