شهید اول کیست؟
سه شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۴۰ ب.ظ
زندگینامه شهید اولشمسالدین
محمد بن مکّی جبل عاملی معروف به شهید اول، نخستین فقیهی است که با این عنوان شهرت یافته
است. بیتردید قبل از این فقیه امامی، تعداد زیادی از عالمان شیعه جان خود را بر
سر عقیده نهاده و به شهادت رسیده بودند، اما ویژگیهای علمی و آثار فقهی و تأثیرگذاری این فقیه نامی بر
عرصهی فقاهت و اندیشهی ولایی، سبب گردید تا درخشش سیمای علمی و اجتماعی او بر دیگر همگنانش چنان امتیاز
یابد که نام «شهید اول» بر او نهند.ولادت
بر اساس
مشهورترین نظر، شمسالدین محمد بن مکّی در سال 734 هـ .ق در روستای جزین از آبادیهای منطقهی
کوهستانی جنوب لبنان ـ جبل عامل ـ دیده به جهان گشود.
خاندان
پدر آن
فقیه بزرگ، ابو محمد مکّی بود که جمالالدین یا شرفالدین لقب داشت و مادر مکرّمهاش، بانویی
از آل معیّه، از خاندان علوی ساکن در عراق بوده است. تبار والای شهید اول را منتهی
به چهار قبیلهی هَمدان، اوس، خزرج و مطلّب شمردهاند که در شمار نامیترین و محترمترین قبایل عرب صدر اسلام قرار داشتهاند و نسب وی را از جانب مادر
به «سعد بن معاذ» منتهی دانستهاند.سعد بن معاذ
همان شخصیت صحابی و مورد احترام پیامبر(ص) بود که بزرگ قبیلهی اوس، به شمار میآمد و در
جنگ بدر پرچمدار آنان بود و در نبرد احد نیز حضور داشت و در جنگ خندق جراحتی برداشت و
به همان جراحت از دنیا رخت بربست. پیامبر در مرگ او اندوهگین شد و فرمود: «اهتزّ
عرش الرحمن لموت سعد بن معاذ.»
مراحل تحصیل و رشد شهید اول،
دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاه خود سپری کرد و تا شانزده سالگی از محضر پدرش که در
شمار عالمان آن زمان محسوب میشد کسب دانش کرد و مقدمات علوم دینی و فقه را آموخت و
برخی علوم دیگر چون ریاضی را نزد عموی پدرش ـ شیخ اسدالدین صائغ جزینی ـ فراگرفت.از منابع
تاریخی در جایی چنین استفاده میشود که او پس از این دوره و در اوایل بلوغ؛ یعنی سال 750
هـ .ق هجرت علمی خود را به سمت عراق آغاز کرده است و در این سال به حوزهی حلّه که
در قرن هشتم هجری دورهی اوج و شکوفایی خود را میگذرانده گام نهاد و طی پنج سال
اقامت و تحصیل در آن حوزهی بزرگ از محضر عالمانی چون: سید فخار موسوی، ابن معیه، ابن نمامی حلّی و... بهره برد. او طی این زمان از
سوی استادان خود اجازههایی را در زمینهی فقه و حدیث دریافت کرد و پس از آن به بغداد،
کربلا و نجف سفرهایی داشت و حتی نزد برخی از محدثان و مشایخ اهل سنّت در مکه،
مدینه، بغداد، مصر، دمشق و بیتالمقدس استماع حدیث داشته و از آنان روایت کرده است.او پس از
این هجرت علمی در سال 755 هـ .ق به وطنش جزین بازگشت. استعداد ذاتی و مسافرتهای علمی و
حضور او در مراکز مختلف علمی آن زمان سبب شد تا او در رشتههای مختلف علمی، فقهی و
ادبی سرآمد گردد و به عنوان چهرهای ممتاز و شاخص در میان عالمان آن عصر جلوه
نماید. تا آنجا که اهل سنت نیز برای دریافت فتاوای فقهی خود به او مراجعه کرده و وی بر اساس مذهب آنان
نظر
میداد و
این
شک و کینهی
برخی عالمان غیر امامی را برانگیخت و آنان با کینه بر نیروهای سیاسی آن عصر زمینهی
شهادت او را فراهم آوردند!میراث ماندگار بهترین گواه
برجستگی شخصیت علمی و فقهی شهید اول، آثار گرانسنگی است که از او بر جای مانده
است. آثاری چون: اللمعة الدمشقیة، الدروس، اربعون حدیث، القواعد، الکلیة الاصولیة
و النوعیة، غایةالمراد، ذکری الشیعه فی فقه الشیعه و...دربارهی
آثار فقهی آن فقیه امامی، گفتهاند: او نخستین کسی بود که فقه شیعه را از آمیختگی با آرای
فقهی عامّه دور نگاه داشت و در کار تدریس، آرای شیعه را پیراسته از آرای عامه آورد.شهید اول
علاوه بر تدوین کتب علمی، به تربیت شاگردانی همت گمارد که هر کدام به نوبهی خود، خطّ فقهی
و علمی و عقیدتی شیعه را پی گرفتند و در شکوفایی شجرهی فقهی امامیه کوشیدند. شاگردانی
چون: جمالالدین مقداد بن عبدالله معروف به فاضل مقداد (826 م)، شمسالدین محمد بن
تاجالدین کرکی، زینالدین ابوالحسن خازن حائری، شمسالدین محمد بن علی، شیخ زینالدین ابو الحسن علی بن بشارة، جمالالدین
احمد بن ابراهیم، شیخ عز الدین حسن بن سلیمان حلّی - عنوان مختصر کتاب بصائر الدرجات- سید
شمسالدین ابوعبدالله محمد بن محمد و جمعی دیگر که بیشتر آنان اجازهی اجتهاد را از استاد خود دریافت کرده و خط فقاهت را پی گرفتند که
درشمار آنان باید نام چهار پسر آن شهید را نیز ملاحظه کرد.شهرت و جایگاه اجتماعی نشانههای
تاریخی گواهی میدهد که شخصیتی چون شهیداول، حرکت عملی خود را در انزوای مداوم و محافل
تخصصی پی نمیگرفته است بلکه علاوه بر حضور جدّی در مراکز علمی و فقهی با متن جامعهی
شیعی و اسلامی در ارتباط بوده است و از این طریق بحث و مناظرهی علمی در صدد
گسترش اندیشههای خود بوده است.دومین گواه
مرجعیت اجتماعی و شهرت فرامنطقهای شهید اول، نامهای است که «سلطان علی بن مؤید» که
در آن عصر بر خراسان حکمرانی میکرد برای وی ارسال داشته و از وی با عباراتی بلند یاد
کرده و استدعا داشته است تا برای رهبری امور دینی شیعیان آن خطّه به خراسان هجرت کند!
شهادت با این که
بیش از 52 سال از عمر پرثمر این فقیه امامی نگذشته بود، بدخواهی برخی عالمان درباری چون ـ
ابن الجماعه ـ سبب شده تا لجاج و عناد عوام اهل سنّت علیه او برانگیخته شود و با
گواهی عامیان، این عالم بزرگ، موحد و متّقی به فساد عقیده و حمایت از مذهب نصیریه و غالیان متهم گردد و پس از تحمّل یکسال حبس در قلعهی
دمشق در روز پنجشنبه نهم جمادیالاول سال 786 هـ .ق در داخل همان قلعه با شمشیر اعدام شود و سپس با کینهتوزی
برخی متعصبان بدن پاکیزهاش به دار آویخته و سپس سنگسار گردد و در نهایت آتش زده شود!او نه اولین
شهید راه ولایت و خط امامت بود، و نه آخرین آنها ولی در خط سیر این مسیر نورانی به عنوان
اولین فقیهی شناخته شد که وقتی کتاب جهاد را نوشت و آرای فقهی خود را تدوین کرد
با خون خویش آن را امضا نمود!سلام بر او
آنگاه که زاده شد و آن زمان که بدن مطهرش بر دار کینههای کهنهی اهل فساد آویخته گردید و
آن هنگام که برانگیخته میشود و به حقانیت و مظلومیت خود گواهی میدهد و فتاوای
کینه و لجاج را به داوری حق میطلبد!
منبع