طرفداران حجاب اختیاری به کجا می روند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در ارتباط با حوادثی که در نیمهی دوم شهریور ۱۴۰۱ پیش آمد، اشاره به چند نکته ضرورت دارد.
۱- در این حوادث جرائمی هولناک توسط اغتشاشگران انجام شد. کارهائی از قبیل آتشزدن اموال عمومی و خصوصی مثل آمبولانسها، بانکها، وسایل نقلیهی مردم و پلیس، کشتن انسانهای بیگناه، هتک حرمت قرآن، مقدّسات و نوامیس مردم قطعاً محکوم است. ملّت مسلمان ایران و مراجع تقلید و سائر اندیشمندان و مصلحان از آن کارها تبری جستند و آنها را محکوم کردند. امّا در ایام مذکور و چندی پیش از آن سخنانی از سوی برخی از کسانی که در لباس روحانیت هستند و خود را محقق و مدرس میدانند، شنیده شده که خطرات هولناکتری در پی خواهد داشت، چون جنبهی تحریف دین و بدعت دارد، امّا کمتر کسی از آن سخنان تبّری جسته است.
سخنانی از قبیل اینکه: «حجاب در عین حال که وجوب شرعی دارد اختیاری است. حجاب مثل نماز است مگر نماز اجباری است؟ و یا اینکه در اسلام حتی نماز یا روزه تحمیلی نیست چه برسد به حجاب. اصلاً ما در دین تحمیل نداریم. اساس دین اختیار و انتخاب است در خود قرآن هم به این مسئله اشاره شد، حجاب را به هیچ وجه نمیتوان به کسی تحمیل کرد. قانونی برای اجباریکردن حجاب نداریم. در اسلام نمیتوان حجاب را اجباری کرد.»
از آنجا که سخنان مزبور گرچه ظاهری زیبا دارد اما در بطن خود تحریفی ناروا و بدعتآمیز نسبت به اسلام را در بر گرفته است، لازم است از باب عمل به حدیث شریف «اذا ظهرت البدع فی امّتی، فلیُظهر العالم علمه، فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله / اگر در بین مردم بدعتها آشکار شد بر عالم واجب است که علم خود را اظهار کند و الّا گرفتار لعنت الهی میگردد»، اندیشمندان دینی و فقهاء نظر خود را ابراز نمایند.
۲- در سخنان مذکور بین مرزهای اختیار و اجبار خلط صورت گرفته و دو مغلطهی آشکار اتفاق افتاده است.
مغلطهی اوّل: خلط بین امور اعتقادی و احکام عملی است.
امور اعتقادی مثل اعتقاد به اصل وجود خدا و صفات او، نبوت، معاد، امامت و غیره، چون جنبهی فکری و عاطفی دارد، نه در زمینهی ایجاد و نه امحاء، اکراه و اجباربردار نیست. آنها عوامل خاص خود را دارند، مثل اقناع فکری و تحریکهای قلبی است که با هیچ قانون و آلت مادّی قابل ایجاد و اعدام نیست. اکراه و اجبار دربارهی امور مادّی و ظاهری مثل خوردنیها و آشامیدنیها، پوشیدنیها و غیره امکان دارد نه امور اعتقادی. لذا در قرآن آمده است؛ «هیچ الزام و اکراهی در دین و پذیرفتن حق و نفی باطل در کار نیست، چه آن که رشد و هدایت از کفر و ضلالت آشکار و مشخص شده است.»
علیهذا پذیرش اصل دین باید در فضائی آزادانه صورت گیرد، نه با تحمیل و اجبار.
از این رهگذر است که قرآن به پیامبر(ص) در بحبوحهی جنگ با مشرکان دستور میدهد که اگر کسی از مشرکان از تو بخواهد در محیطی آزادانه کلام خدا را بشنود و درباره ی آن فکر کند، شرایط را برای او مهیا کن تا کلام خدا را بشنود؛ اگر پذیرفت چه بهتر و اگر نپذیرفت او را با اسکورت محافظت به محل امن خودش برگردان. خداوند میفرماید: «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش بده تا سخن خدا را بشنود و پس از آن (که دین خدا به او ابلاغ شد و شنید) او را به محل أمن و آرام زندگیاش برسان. این بدان سبب است که آنان مردمی هستند که حق را نمیدانند.»
بنابراین انسان در موقع پذیرش دین باید آزاد گذاشته شود تا با اختیار خود دین را بپذیرد.
امّا همین که انسانی با طوع و رغبت اسلام را پذیرفت باید التزام عملی به ماندن بر اسلام و عملکردن به احکام و دستورات دینی داشته باشد. اگر کسی بخواهد بعد از مسلمانی به کفر برگردد و مرتد شود و یا اینکه واجبات شرعی را عمل نکند و محرّمات الهی را مرتکب شود، با احکام و مقرراتی به نام حدود و تعزیزات مواجه میگردد.
مقصود از حدود، آن عقوبتهایی است که در منابع فقه مثل کتاب سنت و اجماع معین شده باشد مثل حدود مربوط به ارتداد، زنا، لواط، سرقت، محاربه و افساد فی الارض، شرب خمر و غیره. و تعزیرات مربوط به عقوبتهایی است که در منابع مذکور معین نشده و تعیین کمیّت و کیفیت آنها به حکومت شرعی تفویض شده است و شرط شده که تعزیرات از پائینترین حد از حدود شرعی زیادتر نباشد. البته تعزیرات اختصاص به ضربهی شلاق ندارد و به جرایم مالی و حبس هم قابل تعمیم است.
بنابراین آقایانی که هرگونه اجبار و الزام را در دین نفی میکنند، دربارهی حدود و تعزیرات چه میگویند؟ آیا آنها را منکرند؟ در این صورت به عنوان منکر ضرورتهای مسلّم دین باید شناخته شوند. و اگر قبول دارند، وجه اینکه میگویند حجاب باید اختیاری باشد، چیست؟ آیا در مقابل کشف حجاب، مردم وظیفهی نهی از منکر ولو لسانی طبق شرایط مقرّره ندارند، و آیا نظام اسلامی وظیفهی برخورد با متخلف را ندارد؟
۳- حدود و تعزیرات هم مبنای قرآنی و روایی دارد و هم فیالجمله مورد اجماع همهی مسلمین است، و البته فلسفهی محکم اجتماعی و تربیتی و اخلاقی دارد. عمدهی فلسفهی آنها به تأمین امنیت همهجانبه برای جامعه، و رشد و تربیت معنوی بر میگردد. چرا که در اسلام نظامهای منسجمی برای امنیت و تربیت تعریف شده است، و ارتکاب محرّمات، آن نظامها را دچار اختلال مینماید.
دربارهی امنیت باید گفت: هر جامعهی انسانی نیازمند امنیت همهجانبه است. همانگونه که نیازمند به غذا، هوا و آب است، امنیت همهجانبه یعنی جانی، مالی، ناموسی، اخلاقی و غیره هم لازم دارد. لذا در اسلام با همهی کارهائی که امنیت همهجانبهی جامعه را مورد تهدید قرار میدهد، مقابله میشود و قوانینی را هم برای پیشگیری و هم برای درمان متخلفان قرار داده شده است.
مثلاً کسی که در پی ترور افراد جامعه چه با اسلحهی سرد و چه با اسلحهی گرم و یا مثل سم و بیوشیمی برآید، حکومت اسلامی باید جلوی او را بگیرد و او را به عقوبت مناسب محکوم کند. قصاص، حد محاربه و افساد فی الارض از این قبیل احکام است. و همینطور است، اگر کسی امنیت مالی جامعه را مورد تهدید قرار دهد، و دست به دزدی، اختلاس و غیره بزند باید دست او را کوتاه کند. حدّ سرقت و احکام مقابله با اختلاس، رباخواری و رشوهخواری برای این هدف تشریع شده است.
امنیت اخلاقی جامعه هم کمتر از امنیت جانی و مالی نیست. چنانچه اینگونه امنیت لطمه بخورد حتی امنیت جانی و مالی هم از بین میرود و دنیا و آخرت مردم تباه میگردد.
حدود مربوط به زنا، لواط، قذف، شرب خمر و تعزیرات مربوط به فعل محرمات دیگر از قبیل کشف حجاب در این راستا باید تفسیر شود.
دربارهی تربیت باید گفت که اسلام نظامی متکامل و متعادل دارد نه مثل نظامهایی که در استفاده از راههای خشونتآمیز افراط میکنند و نه مثل نظامهایی که تفریط دارند و هرگونه خشونت را نفی میکنند. در اسلام استفاده از راههای مسالمتآمیز تربیتی از قبیل مهرورزی، جدال بالّتی هی احسن، موعظه، پیشگیریهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره اولویت دارد. در نهایت و در صورت ضرورت روشهای بازدارنده هم را تجویز میکند. حدود و تعزیرات شرعی به عنوان «آخر الدواء الکیّ» در این راستا تشریع شده است. یقیناً اگر حدود و تعزیرات تعطیل شود، نظام تربیتی و اخلاقی جامعه سقوط میکند، و زمینه برای تسلط اشرار و تعطیل کلّی احکام الهی فراهم میگردد.
۴- همانگونه که گذشت، تعزیرات، عقوبتهایی است که اسلام برای ترک واجبات و یا ارتکاب محرّمات تشریع فرموده است. این مطلب اجماعی است. محقق حلّی در کتاب شرایعالاسلام آن را در مسألهی ششم از مسائل کتاب الحدود و التعزیرات عنوان کرده، و صاحب جواهر در شرح آن مینویسد: «لا خلاف و لا اشکال نصّاً و فتوی فی أن الخ». یعنی «در مسألهی تعزیر تارک واجبات و فاعل محرمات، هیچ اختلافی بین فقهاء وجود ندارد و هیچ اشکال و شبههای در آن نیست، هم از نظر نص و هم از جهت فتوا.»
شهید اول و شهید ثانی در لمعه و شرح لمعه آوردهاند که «و یعزّر کلّ من ترک واجباً او فعل محرماً بما یراه الحاکم» یعنی هر کسی که واجبی را ترک کند و یا کار حرامی را انجام دهد بر اساس نظر حاکم شرع باید تعزیر شود.»
امام خمینی(ره) هم میفرمایند: «کل من ترک واجباً او ارتکب حراماً فللامام و نائبه تعزیره سواء کانت من المحرمات الکبیرة او الصغیرة.»
بر اساس حکم اجماعی مشروعیت انجام تعزیرات در مورد تارک یکی از واجبات و یا مرتکب یکی از محرمات، میتوان مشروعیت آن را در مورد خانمی که کشف حجاب کند و در ملأ عام تظاهر به گناه نماید اثبات کرد، زیرا حفظ حجاب یک واجب مسلّم شرعی است که مبنای آن آیات قرآنی و سنت قطعی و اجماع مسلمین است، و کسی که آن را ترک کند مرتکب گناه کبیره به حساب میآید.
بر اینکه ترک یکی از واجبات شرعی، گناه کبیره به حساب میآید، احادیث صحیحه دلالت میکند. از جمله حدیث صحیح عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) است که دربارهی معرفی گناهان کبیره روایت شده است. از جمله گناهان کبیره این مورد را معرفی فرموده است «و ترک الصلاة متعمداً او شیئاً ممّا فرض الله عزوجل.»
بنابراین حتی اگر قائل به قید گناه کبیره دربارهی فعل گناه مستوجب تعزیر باشیم کما اینکه در بعضی از چاپهای تحریر الوسیله آمده است، ضرری به مدّعای ما دربارهی مشروعیت اجرای تعزیر در مورد کشف حجاب نمیزند.
ضمناً آن کسانی که میگویند که ترک نماز عقوبت ندارد، چون نماز اختیاری است، باید به این اشکال پاسخ دهند که با اجماع فقهاء دربارهی مشروعیت تعزیر تارک واجبات چه کار میتوانند بکنند؟
۵- مغالطهی دوم، خلط بین اختیار تکوینی و اختیاری تشریعی است.
طرفداران حجاب اختیاری میگویند «حجاب وجوب شرعی دارد و اختیاری است. حجاب مثل نماز است مگر نماز اجباری است؟... اصلاً ما در دین تحمیل نداریم...»
ظاهر کلام آنها این است که انسان اختیار دارد که بخواهد نماز بخواند و یا نخواند، زن مختار است که حجاب داشته باشد یا کشف حجاب کند، حجاب به خودش مربوط است و کسی نمیتواند به او اعتراض کند و هیچ دستگاهی نمیتواند او را با تعزیر باز دارد.
این مغلطه ناشی از خلط اختیار تکوینی با اختیار تشریعی است. اختیار تکوینی یعنی اینکه انسان با اختیار آفریده شده و همهی عقائد را به اختیار قبول میکند یا رد میکند و همهی واجبات را میتواند تکویناً انجام دهد یا ندهد. و همهی محرمات را نیز همینطور. در این مطلب شکی نیست، زیرا همهی قاتلان و جنایتکاران اختیار تکوینی در انجام جنایتهای خود دارند، اما اختیار تشریعی عبارت است از اینکه انسان شرعاً مخیّر است یک کاری را انجام دهد یا نه مثل مباحات و حتی مستحبات و مکروهات که الزامی در فعل و ترک آنها نیست، اما در تکالیف الزامی مثل واجبات و محرمات اختیار تشریعی نیست گرچه اختیار تکوینی وجود دارد. بنابراین آیا انسان مختار از نظر تکوینی اختیار تشریعی هم دارد که واجبات را ترک کند و محرمات را انجام دهد، به طوری که با هیچ عقوبتی در دنیا از سوی نظام اسلامی مواجه نگردد؟ و یا مردم حق نداشته باشند تارک واجبی مثل حجاب را امر به معروف و مرتکب حرامی مثل کشف حجاب را نهی از منکر کنند یا نه؟ ظاهر کلام طرفداران حجاب اختیاری این است که هیچ کس نمیتواند جلوی کشف حجاب را بگیرد.
قطعاً کسی که این حرف را میزند باید قائل به این باشد که در اسلام هیچ تکلیف الزامی وجود ندارد نه واجب و نه حرام و همهی احکام مباحات است و این همان اباحیگری است و نیز باید وجوب امر به معروف و نهی از منکر و همه ی حدود و تعزیرات را که از ضروریات دین است انکار کند، زیرا همهی این احکام بازدارنده است و عملکردن به آنها باعث الزام افراد به ادای واجبات و ترک محرمات میگردد، و این مطلب بر خلاف نظریهی حجاب اختیاری است.
۶- در سخنان طرفداران حجاب اختیاری آمده است که «قانونی برای اجباریکردن حجاب نداریم.»
اگر مقصود آنها این است که مادهای یا تبصرهای که بگوید: حجاب اجباری است، نداریم، میتوان گفت که بله چنین تصریحی به این شکل در قانون نیامده است، ولی اگر مقصود این است که قانون، کشف حجاب را آزاد گذاشته و هیچ عقوبتی برای مرتکب آن در نظر نگرفته است، قطعاً اشتباه کردهاند. برای جواب به این شبهه کافی است آقایان به قانون مجازات اسلامی جدید مصوب ۱۳۷۵ش، فصل هجدهم جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی، مادّهی ۶۳۸ و تبصرهی آن مراجعه نمایند.
متن مادهی ۶۳۸ از این قرار است: «هرکس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل اجرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (۷۴) ضربهی شلاق محکوم میگردد». و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمیباشد، ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید. فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (۷۴) ضربهی شلاق محکوم خواهد شد.
تبصره: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
و نیز میتوان به قانون آیین دادرسی کیفری، مادّهی ۴۴ مصوب سال ۱۳۹۲ش دربارهی جرائم مشهود مراجعه نمود.
۷- آخرین سخن، این هشدار است که فرهنگ برهنگی، برهنگی فرهنگی در پی دارد. کشف حجاب که از رهآوردهای فرهنگ مبتذل غرب است، زمینهساز انحطاط فرهنگی و اخلاقی است و معلوم است که انحطاط اخلاقی، یعنی همان سقوط انسانیت و بسترسازی برای اعراض از خدا، معنویت، پیشرفت، کرامت و عزّت اسلامی، و کشاندن جوانان به بیغولههای جرم و جنایت است.
تجربهی تلخ و تاریخی اندلس اسلامی که با طراحی و عملیات افساد اخلاقی جوانان مسلمان توسط صلیبیها در قرون گذشته، آن کشور اسلامی سقوط کرد و جز ویرانههایی از تمدن پرشکوه اسلامی در مغربزمین نمانده است، فراروی همگان است.
امروز هم غربیهای صهیونیست و صلیبیها با طراحی ترفندهایی مثل سند ۲۰۳۰ در پی استحالهی فکری و اخلاقی کشورهای اسلامی و ترویج سبک زندگی غربی و کنارزدن سبک زندگی اسلامیاند.
آن کسانی که امروزه بیمحابا پا روی پدال ترویج حجاب اختیاری گذاشتهاند، کمی به فکر فرجام خود و جامعهی اسلامی باشند.
محسن حیدری
نمایندهی خوزستان در مجلس خبرگان رهبری
اهواز - مهرماه ۱۴۰۱
منبع: خبرگزاری حوزه
در معرض ارائه ی نسخه ی انسان خواسته ی دین هستیم... !