عرض تسلیت و ...

سلام دوستان !تقسیم کردن دل همیشه کار مشکلی بوده و هست  و خواهد بود ، خب درسته که یه وبلاگ شخصی دارم که فقط مطالب خودم رو ، البته تا الان ، توش گذاشتم ، ولی انصافا و بدون هیچ تعارفی ، کیمیای گروهی نمک دیگه ای داره ؛ مخصوصا وقتی اظهار لطف اهالی نت رو نسبت به این وبلاگ گروهی می بینم . نمیشه اینجا مطلب نداد ، ضمن اینکه تو وبلاگ شخصی نمی خوام اسیر زمان بشم ؛ ازاونجایی که قرار دارم حرف دلمو بزنم ، اگه خودمو درگیر آپ کردن منظمش کنم ، یه جورایی از حرف دل باز می مونم . پس چندتا کار می کنم که یکیش اینه که جمعه ها با حافظ رو مثل همیشه تو وبلاگ گروهی کیمیا میدم یعنی همینجا و ... .یه چیز دیگه ام می خوام بگم و اونم اینه که ، به نویسنده های وبلاگ ، دو نفر دیگه اضافه شدن ؛ یکیشون البته هنوز نیومده ولی خوشحالم کرده از اینکه تصمیم گرفته اینجا مطلب بده و دوست جدید دیگمون هم معراجه . از این به بعد می خواییم بین هر مطلب فاصله زمانی بیشتری قرار بدیم تا فرصت خوندن برای همه باشه و البته نظر دادن هم . من از همه دوستانم یعنی نگین و عارف و هادی و خون خامه و مسیح  به خاطر زحمات گذشتشون و معراج و دوست جدید که خواهد اومد به خاطر آینده ممنونم . اما غرض اصلی امروزم ازآپ کردن : همه می دونیم که برای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها روایتهای مختلفی وجود داره که از بین تمامی اونها سه تاش قویترینه : 45 روز بعد از رحلت پیامبر ، 75 و 95 روز که از بین این سه تا هم آخری قوی ترینه . اما امشب شب شهادت حضرت زهرا به روایت 45 روزه . من این شب و این روز رو به همه دوستان گلم تسلیت می گم . یکی ازدلایل مهم دوره کردن شهادتها و یا ولادتهای حضرات معصومین رسیدن به این نکته است که : مواظب باش دیر نشه !!! یه تذکره ، یه تذکر جانانه !!! اما این به ما بستگی داره که چقدر حواسمون رو جمع کنیم و چه قدر از این مناسبتها استفاده کنیم . حرف در این باره زیاد دارم ولی بمونه ... . نمی خواستم انقدر طولانی بشه اما قبل هم عرض کردم گاهی نمی شه که نشه  ... . به هر حال ببخشید . کیمیا و دوستانش در وبلاگ گروهی کیمیا ، ازصمیم قلب و بدون هیچ تعارفی ، التماس دعا دارن و می خوان که فراموششون نکنید که اگه یه دعا ، از دعاهای دوستان ، در حق هم مستجاب بشه کار تمومه . هم کیمیا و هم دوستانش به این که گفتم ایمان دارن . راستی خبر دار شدم برادر «گمنام » نویسنده وبلاگ « ایلام امروز » در فکه به خاطر برخورد با مین مجروح شدن و  الان هم هنوز تو بیمارستانن . ضمن اینکه در این شب بزرگ ، ازتون خواهش می کنم برای همه مریضها ، در همه نقاط ایران بلکه جهان ، دعا کنید ؛ بالاخص مجروحها و جانبازان و به صورت خاص الخاص برادر دوستمونو هم ، فراموش نکنید .و این هم یه غزل به مناسبت امشب :تمام درد من از این غم است بانو جانکه هر چه از تو بگویم کم است بانو جانچه دور مانده ام از آفتاب چشمانتبگیر دست مرا ! سردم است بانو جان!جهان همیشه همین بوده است با این حالهنوز مساله ای مبهم است بانو جان-که میخ پهلوی خورشید را چگونه شکافتکه پشت ماه از آن شب خم است بانو جانتو را به دوش گرفته ست در سکوتی تلخکه چاه حتی نامحرم است بانو جانبه زیر خاک تو را مثل گنج پنهان کردکدام خاک ؟ خدا اعلم است بانو جانزمین هنوز پر از خاکهای دور از توستبگیر دست مرا ! سردم است بانو جان!خانم نغمه مستشار نظامی*****یا علی