فجر فاطمی (مطالب ارسالی توسط مخاطبین؛ آقای ح ِ شین) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

بسم الله الرحمن الرحیم

فجر فاطمی

ساعت ۸ شب بود. کاری پیش آمده بود که بایستی به بیرون دانشگاه می‌رفتم. با یکی از دانشجویان دوره‌ی دکتری هم‌سفر شدم. جهت اینکه زمان، به سکوت سپری نشود، بحثی علمی را پیش کشیدم؛ جبر و اختیار(!)؛ که گفت: «به نظر می‌رسد که بحث از جبر و اختیار چندان فایده‌مند نباشد»!! یک مقدارَکی جا خوردم! سپس توضیح داد: «مثلاً از موهبتی که خداوند به شخصی تفضل کرده است می‌پرسید که چرا، چرا چنین موهبتی به او داده شده است، اما به من نه؟! غافل از اینکه این مسأله می‌تواند دارای عوامل فراوان و البته متعددی باشد که فهم آن‌ها جز برای اهل معنا میسر نباشد.»

گوش‌هایم را تیزتر کردم تا دقیق متوجه شوم چه چیزی در پس این حرف‌هایش خوابیده است و او در پی چیست که ادامه داد: «فرض کنید که هفت نسل پیش، این شخص را مادربزرگی بوده باشد و روزی این مادربزرگ دستان خود را بالا می‌گیرد و دعا می‌کند که خداوند متعال، در ذریه‌اش، عالِم و خدمت‌گزاری به اسلام قرار دهد. حال این دعا پس از هفت نسل(!) مستجاب شده است و به این آقا که از ذریه‌ی آن مادربزرگ است، چنین موهبتی اعطا شده است. خُب...! ما کجا و فهم این امر کجا؟! جز اهل معرفت چه کسی را یارای فهم این امور است؟!»

راست می‌گفت؛ بعضی چیزها را باید چشید تا فهمید...

***

بی‌شک عوامل بسیاری دست به دست، داده‌اند تا انقلابی که در ایران، با نام مبارک "اسلام" به پا خاست و انقلابِ "اسلامی" شهرت یافت، به سرانجام رسد. چه بسیار انقلاب‌هایی که با همین هدف به راه افتادند، لیک پس از اندی با شکست مواجه شدند!

این پندار که انقلاب‌ها ممکن است بر اثر صُدفه به سرانجام رسند؛... آری! جز «پنداری خام» وجه تسمیه‌ای نمی‌توان برای آن یافت. چه‌بسا یکی از آن عوامل و اسباب، واقعه‌ی کوچه‌ی بنی‌هاشم باشد. واقعه‌ای که در صدر اسلام و در کوچه‌ای از کوچه‌های مدینةُ‌النبی روی داد؛ تنها یک واقعه‌ی ساده نبود. بلکه یک انقلاب بود. انقلابی به نامِ انقلاب فاطمی...

هر چند نسل ما دیر پا به عرصه‌ی وجود نهاد -پس از حدود ۱۴ قرن از آن واقعه- اما در عصری زیسته‌ایم که حاصلِ انقلاب شکوهمندِ فاطمی؛ آن هم پس از ۱۴ قرن محقق شده است. انقلابی که شاید بی‌بی دو عالم آن را در همان لحظات دردناک تاریخ، به عیان دیده باشد. دقیق‌تر بگویم: پس از ۱۴۲۹ سال، انقلابی در ایران به سرانجام رسید که این‌بار پایانش نه تنها شهادت؛ بلکه حکومت هم بود، حکومتی دینی که شاید اولیاء الهی آن را در عالم رؤیا هم نمی‌دیدند و امید است، امید است که این انقلاب، مقدمه‌ای باشد برای آخِرین انقلابِ کاروان خلقت، انقلاب جهانی حضرت حجّت عجل‌الله تعالی فرجه الشریف. و هیچ بعید نیست، بلکه قریب است: «ألیس الصبح بقریب»، «إنهم یرونه بعیدا و نراه قریباً».

دفاعِ بانوی دو عالم، از ساحت مقدس ولایت، واقعه‌ای است که آن را ظاهری است و بواطنی. آری! فاطمه (س)، این گوهر هستی، انقلابی داشت، وه که چه انقلابی! انقلابی که در دل، همه‌ی انقلاب‌های علوی، حسنی، حسینی تا انقلاب‌های خمینی و مهدوی را شامل گشته است. اولین شهیده‌ی راه ولایت، چنان راه را نورانی و روشن نمود که آدم برای ندیدن این راه، تنها نیاز به پدیده‌ای دارد به نام کوری... آری! آدم باید کور باشد تا راهی که فاطمه (س) و انقلابش پیش روی همگان قرار داد را نبیند؛ راهی که می‌توان آن را راهِ «دفاع از ولایت» نامید. و چه بسا مقصود و مراد پیر خمین از «پشتبیان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد» همین باشد.

اما هم‌سنگران! بدانید... راهِ «دفاع از ولایت»، بدون «ولایت» معنا ندارد. روزی «ولایت رسول الله» بود، روزِ دیگری «ولایت امام معصوم» بود و حال، «ولایت فقیه» به عنوان نائب عام امام است، آری! «ولایت فقیه امتداد ولایت رسول الله است». ساده بگویم: فاطمه (س) به ما آموخت که باید ولایتی باشد که جان‌ها در راه دفاع از آن، فدا شوند...

 

آقای ح ِ شین

 

 

* مطالب ارسالی مخاطبین

* شما نیز می‌توانید در صورت تمایل از بخش «چرا نتوانیم یک کار گروهی انجام دهیم؟» نوشته‌ی خود را برای انتشار در کیمیا ارسال فرمایید.

* مطالب کیمیا را می‌توانید در کانال تلگرامی کیمیا به آدرس @kimia_ac_ir نیز دنبال کنید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه