مفاتیح‌الجنان؛ مناجات خمس عشره؛ مناجات چهارم: راز و نیاز امیدواران :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

المناجات الرابعة: مناجاة الرّاجین

مناجات چهارم: رازونیاز امیدواران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگى است

یَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاهُ وَ إِذَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ وَ إِذَا جَاهَرَهُ بِالْعِصْیَانِ سَتَرَ عَلَى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ وَ إِذَا تَوَکَّلَ عَلَیْهِ أَحْسَبَهُ وَ کَفَاهُ إِلَهِی مَنِ الَّذِی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِرَاکَ فَمَا قَرَیْتَهُ وَ مَنِ الَّذِی أَنَاخَ بِبَابِکَ مُرْتَجِیاً نَدَاکَ فَمَا أَوْلَیْتَهُ أَ یَحْسُنُ أَنْ أَرْجِعَ عَنْ بَابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً وَ لَسْتُ أَعْرِفُ سِوَاکَ مَوْلًى بِالْإِحْسَانِ مَوْصُوفاً کَیْفَ أَرْجُو غَیْرَکَ وَ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِکَ وَ کَیْفَ أُؤَمِّلُ سِوَاکَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَکَ أَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ قَدْ أَوْلَیْتَنِی مَا لَمْ أَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِکَ أَمْ تُفْقِرُنِی إِلَى مِثْلِی وَ أَنَا أَعْتَصِمُ بِحَبْلِکَ یَا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقَاصِدُونَ وَ لَمْ یَشْقَ بِنَقِمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،

اى آن که هرگاه بنده اى از او بخواهد عطایش کند، و هرگاه چیزى را که نزد اوست آرزو کند به آرزویش برساند، و زمانى که به او روى آور مقرّب و نزدیکش کند، و گاهى که تظاهر به گناه کند گناهش را پرده پوشى نماید، و آنگاه که بر او توکل نماید او را بس باشد و کفایت کند، خداى من کیست که بر آستانت وارد شده و خواهان مهمان پذیرى ات باشد و تو از او پذیرایى نکرده باشى، و کیست که مرکب حاجت را با امید به سخاوتت به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش ننموده باشى آیا خوشایند است که از درگاهت با محرومیت بازگردم، درحالیکه جز تو سرورى که به احسان متصّف باشد نشناسم، چگونه به غیر تو امید بندم درحالیکه هر خوبى به دست توست، و چگونه جز تو را آرزو کنم درحالیکه آفرینش و فرمان خاص تو است، آیا امیدم را از تو ببرم درحالیکه از روى احسان آنچه که از تو نخواستم به من عطا فرمودی یا آیا به مانند خودم محتاج میکنى درحالى که به رشته محکمت چنگ می زنم، اى آن که قصدکنندگان به رحمتش خوشبخت شدند، و آمرزش خواهان به انتقامش بدبخت نشدند،

کَیْفَ أَنْسَاکَ وَ لَمْ تَزَلْ ذَاکِرِی وَ کَیْفَ أَلْهُو عَنْکَ وَ أَنْتَ مُرَاقِبِی إِلَهِی بِذَیْلِ کَرَمِکَ أَعْلَقْتُ یَدِی وَ لِنَیْلِ عَطَایَاکَ بَسَطْتُ أَمَلِی فَأَخْلِصْنِی بِخَالِصَةِ تَوْحِیدِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَفْوَةِ عَبِیدِکَ یَا مَنْ کُلُّ هَارِبٍ إِلَیْهِ یَلْتَجِئُ وَ کُلُّ طَالِبٍ إِیَّاهُ یَرْتَجِی یَا خَیْرَ مَرْجُوٍّ وَ یَا أَکْرَمَ مَدْعُوٍّ وَ یَا مَنْ لا یُرَدُّ سَائِلُهُ [یَرُدُّ سَائِلَهُ ] وَ لا یُخَیَّبُ آمِلُهُ [یُخَیِّبُ آمِلَهُ ] یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِیهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِیهِ أَسْأَلُکَ بِکَرَمِکَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ مِنْ عَطَائِکَ بِمَا تَقِرُّ [تَقَرُّ] بِهِ عَیْنِی وَ مِنْ رَجَائِکَ بِمَا تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسِی وَ مِنَ الْیَقِینِ بِمَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیَّ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصِیرَتِی غَشَوَاتِ الْعَمَى بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

چگونه فراموشت کنم که همیشه به یادم بوده اى، و چگونه از تو غافل شوم که تو نگهبانم هستى، خداى من دستم را به دامن کرمت آویختم، و براى رسیدن به عطایت سفره آرزویم را گستردم، مرا به خلوص توحیدت خالص کن، و از بندگان برگزیده ات قرار ده، اى آن که هر گریزانى به او پناه می جوید، و هر جوینده اى به او امید مى بندد، اى بهترین امیدبخش، اى کریم ترین خوانده، اى آن که پرسنده اش برگردانده نشود، و آرزومندش محروم نگردد، اى آن که در رحمتش به روى خوانندگان باز است، و پرده درگاهش براى امیدواران گشوده است، از تو می خواهم به بزرگواریت که ببخشى از عطاى خود بر من آنچنان که دیده ام به آن روشن شود، و از امید به تو سرشارم سازى به اندازه اى که نهادم آرامش یابد، و از یقین آنچنان بر من منّت نهى که با آن ناگواری هاى دنیا را برایم آسان نمایى، و با آن از دیدگانم دلم پرده هاى نابینایى را برگیری به مهربانى ات اى مهربان ترین مهربانان.

  • ناصر دوستعلی

مفاتیح الجنان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه