مقدمهی استاد رضا جعفری بر اولین کتاب غزل مرثیه
دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۵۱ ق.ظ
هو المصور
اگر شرافت هر فن و دانش به شرافت موضوع آن است و اگر شعر را به عنوان فن و دانش بدانیم، شرافت شعر -در هر قالبی که باشد- بستگی تام به مضمون مطروحهی آن دارد. و آیا میتوان در فن شاعری، قالبی به ظرافت غزل آورد و مضمونی شریفتر از «ثار الله» پیدا کرد. این مضمون، غزال گریزپایی است که به کمند هیچ خیالی در نیامده:
«رویت کسی ندید و هزاران رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست»
حافظ
و هر کمندی تنها، توان صید نسیمی از نافهی این آهو را به دام تصویر داشته است و بس، و این را میتوان از کمی غزلهای آبدار در قیاس با اشعار دیگرِ شاعران تا امروز، به راحتی استظهار کرد. و کجاست اهل دلی تا که شرح غصه دهم سختی ورود در فضای گرم و غریبانهی کربلا را و کشاندن آن ماضی استمراری را در تنگنای الفاظ رنگارنگ شهر امروزی، که طاقتفرساتر از بوییدن گل یاسی است از جنس سیمان و آهن به گونهای که خشونت آهن و ضخامت سیمان در آن نه تنها مشهود و ملموس نباشد، بلکه بتوان از دیدنش، عطر معصومِ یاس را بوئید و از آن به آرامشی مریموار و خلسهای عیسیگونه رسید. و چه بسا احتمال همین عدم موفقیت است که شاعران چیرهدست و خیالباز را از پرداختن به این عرصه ترسانده است.
مجموعهای که پیش رو دارید حاصل جسارتی است که از ارادت بیپیرایهی صاحبان اثر، نشات میگیرد. همان جسارتی که در کمیل به «إدلال» تعریف شده و إدلال همان جسارت در کلام است که عاشق در خلوت با معشوق خویش، ناخواسته ابراز میکند که گاهی آن را در قاعدهی «بین الأحباب تسقط الآداب» میگنجانند.
غزلهایی که مرثیهخوان رنگینترین قطرهی خونی شدهاند که از بلندترین گلوگاه عصمت در رفیعترین گودال بهشتی، خاک و خاکیان را متبرک کرد. اشعاری فارغ از سلیقههای محفلی شاعرانه. اشعاری که در زاویههای اشک، کبریتشان خورده است نه با فضاسازی تصنعی، و چه بسا اندکند صاحبان ذوقی که مانند دعبل با مصرعهای شعر خویش، حلقههای طناب دار خود را بافته و صلیبی همیشگی را همواره بر دوش کشیده و به این سنگینی هماره خوشاند.
«اللهم اجعلنا منهم بفاطمة و ابیها و بعلها و بنیها»
رضا جعفری
16 ذیالحجهی 1425
پ.ن:آنچه خواندید مقدمهی استاد رضا جعفری بود بر کتاب غزلمرثیه (گزیدهی اشعار عاشورایی)، که توسط آقای علیاکبر لطیفیان جمعآوری شده و انتشارات آرام دل آن را در سال 1384 چاپ کرده بود.
از آنجا که احتمالا، بلکه قطع به یقین این مقدمه، خود مقدمهای بر مقدمههای دیگر این مجموعه بوده که در سالهای بعد چاپ گردید، لذا این پست، فتح بابی میباشد برای خواندن باقی آنچه به قلم ایشان نوشته شده است که به مرور در وبلاگ کیمیا قرار خواهم داد.
به دوستان علاقهمند به شعر، مطالعهی این مجموعه را توصیه میکنم.