ناشنیده های خواستگاری , نادیده های نامزدی ( قسمت اول ) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت
ناشنیده های خواستگاری , نادیده های نامزدی ( قسمت اول )((( جوانهای دم بخت حتما حتما بخوانند )))همه نشسته اند . سر صحبت باز شده و طبق وعده قبلی قرار است که خواستگاری صورت بگیرد . پدر پسر مختصری درباره خانواده و پسرش صحبت می کند و پدر دختر نیز از همین نقطه سخن را آغاز می نماید نوبت به حرف های پسر که می رسد مادر پسر درخواست می کند که دختر هم حضور پیدا کند تا حرف های همسر احتمالی اش را بشنود . مادر دختر به طرف آشپزخانه می رود و در راه برگشت با خنده رویی می گوید : الان خدمت می رسند . و لحظاتی بعد دختر در هاله ای از چادر سفید که با گلهای آبی نیلی زیبایی خاصی یافته و در حالی که سینی استکان های چای خوش رنگ و بدون تفاله را در دست دارد وارد سالن پذیرایی می شود و به آرامی سلام می دهد سپس به طرف مادر پسر می رود و ... صحبتها جدی تر می شود و ... راهی که تا خانه بخت ادامه دارد .صحبتهای طرفین جدی تر می شود و مرحله اصلی آغاز می گردد . پدر و مادر ها و بزرگترهای مجلس حرفهایشان را می زنند . عروس و داماد احتمالی توسط خانواده های خود و مقابل ورانداز می شوند حالا نوبت صحبتهای پسر و دختر است . اتاقی روبروی سالن است که آنها به آنجا می روند و دوطرف میز و روبروی هم می نشینند در حالی که حاضران در سالن آنها را می بینند اما حرفهایشان را نمی شنوند . در سالن پذیرایی هم حرف های دیگری زده می شود و حتی به موضوعات خارج از امر خیر کشیده می شود و اینجا همانجایی است که دو طرف اگر خوب دقت کنند می توانند با شخصیت و کلاس همدیگر بیشتر آشنا شوند . اما واقعیت این است که پسر و دختر ها به دلیل ذوق و شوق ناشی از عشق های آتشین و کم تجربگی و پدر و مادرها به دلیل ذوق و شوق ناشی از سر و سامان دادن فرزندشان متوجه برخی حرف های طرف مقابل نمی شوند یا خوب توجه نمی کنند و به این ترتیب زمینه بروز مشکلاتی در آینده را از همان اول ایجاد می کنند . به این ترتیب باز نبودن شش دانگ گوش ها به ویژه در مسائل حیاتی زندگی و شرایطی که جزء اصول یک تعامل  زناشویی محسوب می شود گاه عوارض جبران ناپذیری بر جای می گذارد .ادامه دارد ...
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه