نگاه
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۵، ۰۱:۴۷ ق.ظ
نگاه میکنی
خود را
و من
آفریده میشوم
نگاهم میکنی
و دو جمع نقیض را
که یک چیز محال است
در سایهروشن مژههای مقدست
به روشنی آفتاب
برایم به اثبات میرسانی
و دو شبانه روز را
در دو پیالهی بادامی
به خوردم میدهی
و من ظرف چهل و هشت ساعت
دوازده جرعه را
در سه خمره
تقسیم میکنم
نگاهم میکنی
و من
در دو محدب موازی
تکثیر میشوم
و در تو
خودم را میبینم
که به فراوانی رسیدهام
و اینگونه بی آنکه
ازلیت را مزه کرده باشم
طعم ابدیت را میچشم
با چشمهایت
چگونه این تجربهی اثیری را
با تشکر خاکی
سپاس گویم؟
* این پست توسط شمع + در کیمیای میهنبلاگ + ثبت شده است، که در انتقال آرشیو نام نویسنده منتقل نشده است. تاریخ ویرایش: دوشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۳۱