... و باز هم فاطمیه رفت!
یه بار دیگه شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها، و ایام فاطمیه، خیلی زود اومد و خیلی زودتر رفت. نمیدونم تا کی قراره این مناسبتهای با عظمت، از کنار من عبور کنه و من ازشون هیچ استفادهای نکنم.
من کجا و سال بعد کجا؟ اصلا معلوم نیست به فاطمیهی بعد برسم یا نه! آدم باید با خودش رو راست باشه؛ بازم مثل گذشته از این ایام پر برکت، نتونستم خوب استفاده کنم؛ تازه میتونم قید «خوب» رو هم از جملهم حذف کنم.
دوباره یه فرصت استثنایی رو از دست دادم، یه فرصت طلایی رو. خوش به حال اونایی مثل من نبودن؛ خوش به حال شماها.
اما با همهی اینا، یه چیزی رو خوب میدونم؛ حضرت زهرا میتونه با یه نگاه، همهی گذشتهی منو، جبران کنه؛ تموم فرصتهایی که از دست دادم رو بهم برگردونه؛ کم نیستن کسانی که اینجوری و با یه نگاه، راه صد ساله رو یهشبه رفتن.
پس بازم نا امید نمیشم؛ ازش میخوام نیگام کنه؛ نه تنها منو، که همهی اونایی که مثل منن. از حضرت زهرا میخوام که برامون دعا کنه. برای شما و من، برای تموم جوونا، هر کجای دنیا و هر جوری که هستن، تا بتونیم از فرصتهایی که بعد از این، قطعا، خدا برامون ایجاد میکنه، استفاده کنیم، قدرشونو بدونیم، و خدایینکرده از دستشون ندیم.
شما هم ازش بخوایین! احساس قشنگیه، وقتی آدم میدونه تنها نیست؛ و وقتی داره برا رفیقا و دوستای گلش (که شماها باشین) دعا میکنه، اونام مشغولن و دارن براش دعا میکنن...
دعاهاتون مستجابه؛ مطمئن باشین!
یاعلی