پرسش و پاسخ: خدا کیست و چه دلیلی میتوان برای اثبات او آورد؟
پرسش
خدا کیست و چه دلیلی میتوان برای اثبات او آورد؟
پاسخ اجمالی
خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچگونه عیب و نقصی در آن نیست. وجود بیهمتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همهی اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است، شنوا و بیناست، دارای اراده و اختیار است، زنده و خالق همهچیز و سرچشمهی تمام خیرات و خوبیهاست، و همهی موجودات (مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.
مفهوم واژهی خدا از عمومیترین و سادهترین مفاهیمی است که همهی انسانها حتی کسانی که منکر وجود خداوند هستند، نیز آن را درک میکنند.
هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است ولی از راههای بسیار زیادی میتوان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود. راههای شناخت خدا در یک دستهبندی کلی به راههای زیر تقسیم میشود:
۱ـ راه عقلی (مثل برهان امکان و وجوب و مانند آن)
۲- راه تجربی (برهان نظم)
۳ـ راه دل (برهان فطرت)
آسانترین و بهترین راهها، برهان فطرت (خداشناسی از راه دل) میباشد که انسان با بازگشت به درون خویش، بینیاز از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهدهی تجربی خدای خویش را مییابد و از راه دل به کوی یار میرسد.
پاسخ تفصیلی
برای روشنشدن پاسخ لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
۱ ـ مفهوم واژهی خداوند، از مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه میدانند خداوند یعنی موجودی که خالق همهی موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و زنده، و... میباشد، گر چه وجود چنین خدائی را نپذیرند.
۲ ـ هر چند مفهوم واژهی خداوند از عمومیترین مفاهیم است، ولی شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست، چون ذات خداوند نامحدود و بینهایت است و علم یعنی احاطه بر معلوم، و انسان چون ذات و خصوصیات او محدود است نمیتواند به حقیقت ذات خداوند پی ببرد.
«لا یُحیطونَ بِه عِلما(۱)، بر خداوند احاطهی علمی پیدا نمیکنند» و شاید به همین دلیل است که قرآن مجید در معرفی خداوند از طریق بیان صفات جمال و جلال نظیر غنی، علیم، حکیم، سمیع، بصیر، علی، کبیر، رحمن، رحیم، کبیر، خالق، فاطر و... به معرفی پروردگار متعال پرداخته است.(۲)
علاوه اینکه انسان از طریق حواس با اشیاء خارجی ارتباط برقرار میکند و معرفتی به دست میآورد و ذات خداوند تبارک و تعالی شبیه و مانند هیچ چیز نیست «لیس کمثله شی».(۳)
۳ ـ هر چند حقیقت ذات خداوند قابل شناخت کامل نیست ولی از راههای بسیار زیادی میتوان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود که در یک دستهبندی کلی به راههای:
الف- راه عقل مثل برهان امکان و وجوب
ب- راه حسی و تجربی یا برهان نظم(۴)
ج- راه دل یا برهان فطرت، تقسیم میشوند.(۵)
۴ ـ آسانترین و بهترین راه شناخت وجود خداوند، راه دل یا برهان فطرت است. یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطهی نورانی و یک جاذبهی نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خداست.(۶)
۵ ـ هر چند شناخت خداوند و گرایش به سوی او و نور توحید در درون جان همهی انسانها نهفته است ولی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پردههایی بر آن میافکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفته و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان گردد، انسان دست خود را از همهی اسباب ظاهری کوتاه میبیند و از همه جا نا امید میشود، در این هنگام است که پردهها کنار میروند و آن نقطهی نورانی دل آشکار میشود و هر گونه فکر شرکآلود را از دل زدوده و در کورهی این حوادث از هر ناخالصی خالص میگردد(۷) و انسان بیاختیار به سوی عالم ماورا طبیعت میرود. به همین دلیل آیات متعددی از قرآن کریم از این طریق، نعمت فطرت خداجویی را یادآوری مینمایند.(۸)
پیشوایان بزرگ اسلام نیز کسانی را که در مسالهی خداشناسی سخت در تردید فرو میرفتند از همین طریق ارشاد مینمودند، برای نمونه به این قطعهی تاریخی توجه نمائید:
مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق علیهالسلام عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا صلیالله علیه و آله مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسهگران مرا حیران ساختهاند. امام علیهالسلام فرمودند: ای بندهی خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شدهای؟ عرض کرد آری، فرمود: هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشتهای، شکسته است؟ عرض کرد: آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که میتواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟ عرض کرد: آری. امام صادق علیهالسلام فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریادرسی نیست.
نتیجه این که هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و... معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خداوند غافل باشد، نمیتواند انکار کند در دوران زندگیاش حادثهای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خداوند نکرده باشد.(۹)
۶. گاه آدمی با مشاهدهی دقیق و اندیشهورزی در اوصاف و روابط پدیدههای تجربی به وجود خداوند و اوصاف او، مانند علم، حکمت و قدرت، رهنمون میگردد. این راه، از آنجا که بر مشاهدهی جهان طبیعت و مطالعهی تجربی پدیدههای طبیعی استوار است، راه تجربه نامیده میشود. با توجه به امتیازات ویژهی این راه، قرآن کریم توجه خاصی به آن مبذول داشته و در آیات پرشماری، انسان را به تدبر در پدیدههای جهان پیرامون خویش، به مثابهی آیات و نشانههای تکوینی خداوند، فراخوانده است. پارهای از محققان اسلامی، با اتکا بر یکی از ویژگیهای جهان طبیعت یعنی نظم و انتظام جاری در اشیای طبیعی، استدلالی را بر وجود خداوند سامان دادهاند که به دلیل یا برهان نظم موسوم است. بر این اساس، میتوان برهان نظم را نمونهی روشنی از آنچه که آن را راه تجربی خداشناسی نامیدیم، دانست.
«شناخت آیهای» در قرآن و روایات
در جایجای قرآن کریم، میتوان آیاتی را یافت که از پدیدههای گوناگون طبیعی یاد میکند و آنها را آیه و نشانهای بر وجود خداوند میشمارد و انسان را به تدبر و تأمل در آنها فرا میخواند. شناخت خداوند از رهگذر نشانههای تکوینی او در جهان خلقت، که نمونهی روشنی از راه تجربی خدایابی است، گاه به «شناخت آیهای و آفاقی» نامیده میشود.(۱۰)
گروهی از آیات، آدمی را به اندیشهورزی در آیات تکوینی خداوند دعوت میکند و انتظام موجود در هستی و در وجود آدمی را دلیل و راهنمایی میداند که اهل خرد و اندیشه را به سوی مبدأ متعالی جهان راهبری مینماید:
"مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانههایی (قانعکننده) هست".(۱۱)
و "روی زمین برای اهل یقین نشانههایی (متقاعدکننده) است، در خود شما؛ پس مگر نمیبینید؟"(۱۲)
گروه پرشماری از آیات قرآنی نیز بر روی پدیدههای خاصی انگشت گذارده و آن را به عنوان آیه و نشانهای بر وجود خدا و علم و قدرت الهی معرفی کرده است. این آیات به قدری فراوانند که حتی ذکر نمونههایی از آنها مجالی بسیار گسترده میطلبد.(۱۳)
پیشوایان دین نیز به پیروی از روش قرآن کریم، بر «شناخت آیه»ای خداوند تأکید بلیغی کردهاند. برای نمونه، در حدیث جامعی از امام صادق علیهالسلام خطاب به یکی از یارانش آمده است:
ای مفضل! نخستین عبرت و دلیل بر خالق -جل و علا- هیأتبخشیدن به این عالم و گردآوری اجزا و نظمآفرینی در آن است. از این رو اگر با اندیشه و خرد در کار عالم، نیک و عمیق تأمل کنی، هر آینه آن را چون خانه و سرایی مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان همانند سقف، بلند گردانیده شده؛ زمین بسان فرش گسترانیده شده؛ ستارگان چون چراغهایی چیده شده و گوهرها همانند ذخیرههایی در آن نهفته شده و همه چیز در جای شایستهی خود چیده شده است. آدمی نیز چون کسی است که این خانه را به او دادهاند و همه چیز آن را در اختیارش نهادهاند. همه نوع گیاه و حیوان برای رفع نیاز و صرف در مصالح او در آن مهیا است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازهگیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفرینندهی آن یکی است و او همان شکلدهنده، نظمآفرین و هماهنگکنندهی اجزای آن است.(۱۴)
۷. راه عقل: در این راه، هستی خداوند به مدد مقدمات، اصول و روشهای کاملاً عقلی ثابت میشود.(۱۵) براهین و ادلهی فلسفی اثبات خدا، نمونههای روشنی از کاوشهای عقلی در راه اثبات خدا است. این راه، در مقایسه با دو راه پیشگفته، ویژگیهایی دارد که پارهای از آنها بدین شرح است:
۱) بسیاری از استدلالها و تبیینهای عقلی خدایابی به دلیل پیوند با مباحث پیچیده و عمیق فلسفی، برای کسانی که دستی در بحثهای فلسفی ندارند، چندان مفید نیست.(۱۶)
۲) یکی از امتیازات راه عقلی آن است که میتوان در مصاف علمی با شبهات ملحدان از آن سود جست و در مقام احتجاج و مناظره، ضعف و سستی دلایل منکران را آشکار ساخت و به چالش عقلگرایانی که جز به استدلال عقلی گردن نمینهند، پاسخ گفت.
۳) راه عقلی خدایابی میتواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد؛ زیرا هرگاه خرد آدمی در برابر حقیقتی خاضع گردد، قلب و دل او نیز بدان گرایش قویتری مییابد. از سوی دیگر، زدودن شک و تردید در سایهی استدلال استوار عقلی سهم به سزایی در پیشگیری از آسیبدیدن ایمان دارد.(۱۷)
با توجه به کارکرد ویژهی راه عقلی از یک سو و با نظر به تمایل فطری ذهن جست و جوگر انسان به بحثهای عمیق عقلی و فلسفی از سوی دیگر، دانشمندان مسلمان پژوهشهای ژرفی را در زمینهی خدایابی عقلی به انجام رساندهاند که بخشی از آن به تأسیس براهین نوین وجود خدا یا تکمیل براهین پیشین انجامیده است. یکی از متقنترین ادلهی عقلی اثبات هستی خدا، برهان معروف وجوب و امکان است. این برهان به چندگونه تقریر شده است که در اینجا به ذکر نمونهای بسنده میکنیم.
میتوان چکیدهی برهان وجوب و امکان را (در تقریر حاضر) چنین بیان کرد: یقیناً در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجبالوجود باشد مطلوب ما (که وجود خداوند یا همان واجبالوجود است) ثابت میشود و اگر ممکنالوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجبالوجود (یا همان خداوند) است.
پینوشت:
۱. طه، ۱۱۰.
۲. تفسیر نمونه، جلد ۱۴، صفحهی ۱۶۱.
۳. شوری، ۱۱.
۴. تجربینامیدن این راه به معنای استقلال آن از هرگونه استدلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهدهی تجربی پدیدههای طبیعی استوار میگردد.
۵. معارف اسلامی، جلد ۱، صفحهی ۴۱.
۶. تفسیر نمونه، جلد ۱۶، صفحهی ۳۴۱ و ۳۴۲.
۷. همان، صفحهی ۴۱۸ – ۴۲۲ و ۴۲۳.
۸. مانند آیهی ۶۵ عنکبوت و ۳۰ روم، و ۱۲ و ۲۲ و ۲۳ یونس، ۶۷ اسراء، ۸ و ۴۹ زمر.
۹. بحار الانوار، جلد ۳، صفحهی ۴۱.
۱۰. گفتنی است که در تفسیر «شناخت آیهای» که برگرفته از قرآن کریم است، چندین دیدگاه وجود دارد: گروهی از محققان آن را مقدمهای برای تشکیل یک استدلال عقلی –شبیه به آنچه در تبیین برهان نظم گفته شد– بر وجود خداوند و علم و حکمت او میدانند؛ اما بر اساس تفسیر دیگر، آیات قرآن که آدمی را به تأمل در پدیدههای طبیعی فرا میخواند، صرفاً موجب یادآوری معرفت فطری او به خدای خویش میشوند جز تذکر و غفلتزدایی ندارند. رأی سوم بر آن است که آیات مورد بحث در مقام جدال احسن با مشرکانند؛ آنان که به غلط بتها و معبودهای دروغین خویش را در کار تدبیر برخی امور دنیا دخیل میدانستند و درک درستی از توحید ربوبی خداوند نداشتند. (بنگرید به: المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۱۸، صفحهی ۱۵۴؛ آموزش عقاید، مصباح یزدی، جلد ۲ – ۱، صفحهی ۶۸ و تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، صفحهی ۴۳).
۱۱. ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب.(آل عمران، ۱۹۰).
۱۲. و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم، افلا تبصرون. (ذاریات، ۲۰ و ۲۱ و نیز بنگرید به: بقره، ۱۶۴؛ جاثیه، ۳-۶؛ یونس، ۱۰۰ و ۱۰۱؛ ابراهیم، ۱۰).
۱۳. آیاتی که بر نشانهبودن پدیدههای خاصی تأکید میکنند، در چند گروه کلی جای میگیرند. آیات مربوط به حوزهی حیات انسانی عبارتند از:
۱. نظام عمومی خلقت انسان: جاثیه، ۴ و روم، ۲۰.
۲. نظام شکلگیری نطفه در رحم: آل عمران، ۶؛ انفطار، ۶-۷؛ تغابن، ۳؛ غافر، ۶۴؛ حشر، ۲۴؛ نوح، ۱۳-۱۴.
۳. نظام معرفتی: نحل، ۷۸.
۴. نظام اختلاف زبانها و رنگها: روم، ۲۲؛ فاطر، ۲۷ و ۲۸.
۵. نظام ارتزاق: غافر، ۶۵؛ اسراء، ۷۰؛ جاثیه، ۵ و ۲۰؛ فاطر، ۳؛ روم، ۴؛ سبا، ۲۴؛ یونس، ۳۱؛ نمل، ۶۴؛ ملک، ۲۱؛ انفال، ۲۶؛ بقره، ۲۲ و ۱۷۲؛ ابراهیم، ۲۲ و ذاریات، ۵۸.
۶. نظام خواب: روم، ۲۳؛ نمل، ۸۶؛ فرقان، ۴۷؛ نبأ، ۹ و زمر، ۴۲.
۷. نظام پوشاک: اعراف، ۲۶ و نحل، ۱۴ و ۸۱.
۸. نظام سکونتی: نحل، ۸۰.
۹. نظام ازدواج: روم، ۲۱؛ شوری، ۱۱؛ فاطر، ۱۱؛ نجم، ۴۵؛ قیامت، ۳۹؛ نحل، ۷۲؛ لیل، ۳؛ نبأ، ۸ و اعراف، ۱۸۹.
۱۴. و نیز بنگرید به: نهج البلاغه، خطبهی ۱۸۶؛ التوحید، شیخ صدوق، باب دوم، حدیث ۲ و بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد ۳، صفحات ۶۱، ۸۲، ۱۳۰، ۱۵۲.
۱۵. عقلینامیدن این راه بدین معنا نیست که تنها در این راه از عقل استفاده میشود، بلکه از آن روست که به مقدمات و روشهای عقلی اکتفا کرده است.
۱۶. این معنا با «عمومی» دانستن راه عقلی ناسازگار نیست؛ زیرا مقصود از عمومیت در اینجا، عمومیت نسبی است که در مقابل «شخصیبودن» قرار میگیرد. بدین معنا که راه عقلی اختصاص به شخص و احدی ندارد، بلکه افراد متعددی میتوانند از آن بهره گیرند.
۱۷. راه عقلی به ویژه برای آنان که از شهود باطنی حقتعالی و مشاهدهی او با چشم دل محرومند، سودمند است. به گفتهی مولانا:
چشم اگر داری تو کورانه میا
ور نداری چشم، دست آور عصا
آن عصای حزم و استدلال را
چون نداری دید، می کن پیشوا
* منبع: سایت اسلامکوئست