پلکی مزن که چشم ترت درد میکند؛ حضرت رقیه (س)؛ جواد محمدزمانی
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۸۹، ۱۰:۱۹ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
پلکی مزن که چشم ترت درد میکند
پر وا مکن که بال و پرت درد میکند
آن تن که بود خستهی این راه درد داشت
حتما که قلب خستهترت درد میکند
میدانم این که بعد تماشای اکبرت
زخمی که بود بر جگرت درد میکند
با من بگو که داغ برادر چه کار کرد
آیا هنوز هم کمرت درد میکند؟
مانند چوب خواهش بوسه نمیکنم
آخر لبان خشک و ترت درد میکند
لبهای تو کبودتر از روی مادر است
یعنی که سینهی پدرت درد میکند
میخواستم که تنگ در آغوش گیرمت
یادم نبوت زخم سرت درد میکند
با سر چرا به دیدن این دختر آمدی؟
پای تو مثل همسفرت درد میکند؟
کمتر به اسب نیزه سوار و پیاده شو!
از هجمههای سنگ سرت درد میکند
جواد محمدزمانی