چند روز است که کاروان وارد شام شده !!!
يكشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۸۴، ۰۴:۴۴ ق.ظ
از نگاهم ستاره می بارد سینه ام غصه تو را دارد ای برادر ببین که این مجلس چه به روز سکینه می آرد می توانم تو را بغل گیرم اگر این ریسمان بگذارد بین این مجلس پر از حیله گر بمیرد رقیه جا دارد قاری خاکیم بخوان قرآن تا تورا خارجی نپندارد کاش می شد که چوب خیزر را از لب پاره تو بر دارد دخترت پای تخت می خواهد زخمها را تمام بشمارد ای به طشت طلا چرا یحیی سنگ از آسمان نمی بارد جان زینب ببین که این دشمن چه جفایی به خواهرت دارد علی اکبر لطیفیان***************