کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چگونه با عصمت انبیاء(ع) سازگار است؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

پرسش

در قرآن آمده است حضرت موسی(ع) با ضربه‌ای که به مرد مصری زد او را کشت. این مسئله با عصمت آن حضرت چگونه سازگار است؟

پاسخ اجمالی

همه‌ی انبیای الهی -با اختلاف درجات- معصوم‌اند و در اوج کمال و قرب الهی هستند، و وظایفی بالاتر از وظایف دیگران دارند، بلکه هرگونه توجه به غیر معبود را گناهی عظیم می‌دانند.

برای تبیین عصمت حضرت موسی(ع) در حادثه‌ی کشته‌شدن مرد قبطی (فرعونی)، به وسیله‌ی آن‌حضرت، از سوی اندیشمندان و علمای اسلامی بیانات متعددی صورت گرفته است.

مهم‌ترین وجه بیان‌شده درباره‌ی این حادثه، آن است که گناهی از ایشان سر نزده، بلکه تنها ترک اولی بود. در مورد مرد قبطی (فرعونی) گفته شده است که کشتن او به دلایلی که در جای خود آمده، حرام نبود، اگرچه بهتر بود حضرت موسی(ع) این کار را زود انجام نمی‌داد.

تعبیرات قرآن هم منافاتی با عصمت حضرت موسی ندارد؛ چنان‌که امام رضا(ع) در جواب مأمون پیرامون این سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏‌کننده‌ی آشکارى است». و یا گفته‌ی او که «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!»، فرمود: منظور از «هذا من عمل الشیطان»، نزاع و جدال آن دو مرد بود، نه عمل موسی. و منظور از «ظَلَمتُ نَفسی» این بود که نباید در شهر وارد می‌شد، و منظور از «فاغفرلی» مخفی‌شدن از دید فرعونیان است.

پاسخ تفصیلی

برای پاسخ به این سؤال چند نکته را تذکر می‌دهیم:

الف) توضیح مختصری درباره‌ی عصمت

عصمت، در لغت به معنای محفوظ و مصون‌بودن و تمسک به چیزی است.[۱] و در اصطلاح متکلمان عبارت است از: لطفی که با وجود آن، شخص، انگیزه‌ای بر ترک طاعت و ارتکاب معصیت ندارد، در حالی که متمکن و قادر بر انجام آن است.[۲]

ب) برخی از دلایل لزوم عصمت انبیاء(س)

۱. انبیای الهی اگر معصوم نباشند نقض غرض می‌شود؛ زیرا مقصود از بعثت پیامبران(ع) این است که مردم را از مصلحت و مفسده‌ی واقعی خودشان آگاه نمایند و مقدماتی را آماده کنند تا تربیت و تزکیه‌ی آن‌ها به سوی کمال و سعادت دنیا و آخرت ممکن شود، و این مقصود بدون عصمت، حاصل نمی‌شود؛ چون وقتی معصیتی انجام می‌دهد یا واجب است ما از او پیروی کنیم یا نه، اگر پیروی نکنیم فایده‌ی بعثت منتفی می‌شود، و از طرفی دیگر پیروی در معصیت هم جایز نیست.

۲. معصیت نبی چه قبل از بعثت چه بعد از آن، موجب تنفر و عدم تبعیت مردم می‌شود.

با توجه به این دلایل و دلایل متعدد دیگری که در باب عصمت انبیای الهی ذکر شد، وجوب عصمت انبیاء قطعی است.

ج) عصمت حضرت موسی(ع) چگونه با ظاهر بعضی آیات قرآن مثل کشتن مرد قبطی سازگار است؟

قرآن می‌فرماید: و به هنگامى که اهل شهر در غفلت بودند (موسی) وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغول‌اند، یکى از پیروان او بود (و از بنی‌اسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آن‌که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود؛ موسى مشت محکمى بر سینه‌ی او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسى گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏کننده آشکارى است» (سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است![۳]

حال سؤال این‌جا است که سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌‏کننده‌ی آشکارى است». و یا گفته‌ی او که «پروردگارا، من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش»! چگونه با عصمت او سازگار است؟

در این مورد باید گفت: یکی از درباریان فرعون (قبطی)، فردی از پیروان موسی را مجبور به جمع‌آوری هیزم می‌کند و بدین سبب با هم درگیر می‌شوند و در این هنگام موسی برای کمک مشتی به سینه‌ی قبطی (فرعونی) می‌زند که در اثر آن، قبطی کشته می‌شود.[۴] آن‌چه مفسران به بیان آن پرداخته‌اند این است که این عمل موسی ترک اولی بود. او با این عمل، خود را به زحمت انداخت و برای این کار (قتل)، فرعونیان از او نمی‌گذرند و ترک اولی به معنای کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار بهتری ترک شود بدون آن‌که عمل خلافی انجام شده باشد.[۵]

در کتاب عیون اخبارالرضا آمده است که مأمون همین مسئله را از امام رضا(ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: منظور از جمله‌ی «این از عمل شیطان بود» نزاع و جدال آن دو مرد بود؛ و منظور از جمله‌ی «پروردگارا، من به خویشتن ستم کردم» این است که من خود را در آن‌جا که نباید بگذارم گذاشتم؛ من نباید وارد این شهر می‌شدم. و منظور از «مرا ببخش» این است که مرا از دشمنان مستور بدار و پنهان کن؛ زیرا یکی از معانی غفران پنهان کردن و پوشاندن است.[۶]

سید مرتضی علم‌الهدی در کتاب تنزیه‌الانبیاء این آیه را به دو وجه بیان فرمود:

۱. مراد از ظلم، ترک مستحب است که تأخیر قتل آن مرد قبطی بود و موسی به جهت مبالغه در کمک به شیعه‌ی خودش، در قتل آن مرد قبطی تعجیل کرد و ترک اولی کرد و از ثواب مترتب‌شده بر آن کار مستحبی، محروم شد؛ لذا فرمود بر خودم ظلم کردم.

۲. منظور از این‌که گفت: «این عمل شیطان بود»، نزاع آن قبطی است و حضرت موسی قصد کشتن قبطی را نداشت، بلکه می‌خواست شیعه و پیرو خود را کمک کند.[۷]

شیخ طوسی در تفسیر التبیان می‌فرماید: قتل آن مرد قبطی قبیح نبود و خدا موسی را امر به کشتن او کرده بود، ولی بهتر بود به جهت مصالحی موسی این قتل را به تأخیر می‌انداخت، و چون مقدم شد، این ترک اولی بود و لذا موسی استغفار کرد.[۸]

صاحب مجمع‌البیان هم به این سؤال این‌گونه جواب می‌دهد: قتل برای خلاصی مؤمن از دست آن ظالم بود و فی نفسه مقصود نبود، پس نیکو و غیر قبیح است.[۹]

در تفسیر فتح‌القدیر آمده است که این طلب مغفرت از ترک اولی بود و منظور از "ظَلَمتُ نَفسی" این است که ظلم به خودم کردم به جهت کشتن این فرعونی؛ چون اگر فرعون بفهمد مرا خواهد کشت. و منظور از "فاغفرلی" این است که خدایا این را مخفی کن که فرعون نفهمد. و اگر قرآن در سوره‌ی شعرا آیه‌ی ۱۴ از قول حضرت موسی می‌فرماید: «لهم علی ذنب»؛ (برای آن‌ها بر عهده‌ی من گناهی است)؛ به حسب عقیده و گمان فرعونیان بود، نه این‌که موسی(ع) واقعا گناه‌کار باشد.[۱۰]

در نتیجه می‌توان گفت: گناه و معصیت مراحلی دارد. گاهی انسان از قوانین شرع و دستورات اخلاقی تخلف می‌کند که این با عصمت منافات دارد، ولی گاهی این‌گونه نیست و صرفا ترک اولی است و این اگرچه در نزد مقربان و محبان معصیت است، اما مخالفتی با عصمت ندارد و از باب «حسنات الابرار سیئات المقربین» است.

 

پ.ن:

[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ماده «عصم».

[۲]. آیت الله سبحانى، المحاضرات فى الالهیات‏، تلخیص از على ربانى گلپایگانى‏، ص ۲۷۵ – ۲۷۶، قم، موسسه امام صادق(ع)‏، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق.

[۳]. وَ دَخَلَ الْمَدینَةَ عَلى‏ حینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَى الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ (۱۵) قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی‏ فَاغْفِرْ لی‏ فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (۱۶)؛ سوره قصص، ۱۵ و ۱۶.

[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۴، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ طوسى، محمد بن حسن‏، التبیان فى تفسیر القرآن‏، تحقیق، احمد قصیرعاملى‏، ج ۸، ص ۱۳۶ – ۱۳۷، بیروت، دار احیاء التراث العربى‏، چاپ اول، بی‌تا؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ۱۰، ص ۹۹، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

[۵]. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۳ و ۴۴؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۱۰، ص ۱۱۴.

[۶]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج ۱، ص ۱۱۸ – ۱۱۹، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ۴، ص ۱۱۸ – ۱۱۹، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.

[۷]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه‌، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۷، ص ۳۸۱ – ۳۸۲، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۸]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۸، ص ۱۳۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.

[۹]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۸۲.

[۱۰]. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج ۴، ص ۱۱۲، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

سایت اسلام‌کوئست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه