کشتی باورمان نوح ندارد بیتو؛ امام زمان (عج)؛ عباس احمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
کشتی باورمان نوح ندارد بیتو
زندگی نیز دگر روح ندارد بیتو
لحظهها در غم هجر تو کفن پوشیدند
همهی خاطرهها زهر بلا نوشیدند
یک طرف جنّتی از آیهی قرآنی بود
یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود
آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید
تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید
آری این آیت حق مثل علی مظلوم است
او جگرگوشهی زهراست، ولی مظلوم است
آن که با شور دعا بر عرفات آتش زد
عطشش بر جگر نهرِ فرات آتش زد
بین تقدیر و عطش هَروله میکرد حسین
رفتنش خون به دل قافله میکرد حسین
روز و شب بیتو ببین شام غریبان شده است
و سری بر سر نی قاری قرآن شده است
نخلها هم پس از این واقعه شاعر شدهاند
ذاکر حرّ و حبیب بن مظاهر شدهاند
داغ هفتاد و دو آلالهی بیسر با توست
سیصد و سیزده آیینهی باور با توست
جادهها چشم به راهاند، بیا، زود بیا!
جان به لب آمده، ای مهدی موعود، بیا!
عباس احمدی
از سایت شعر هیئت