کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات؛ امام حسین (ع)؛ علیرضا قزوه :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

 علیرضا قزوه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات

دست ما را برساند به دعای عرفات...

 

یا حسین بن علی عشق، دعای عرفه‌ست

عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات

 

پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم

به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...

 

تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع

تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات

 

ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوه‌ی حق

که هم آیین صفاتی و هم آیینه‌ی ذات

 

مرحبا آجرک الله بزرگا مردا

نیست در دست تو جز نسخه‌ی حاجات و برات

 

شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود

جان ناقابل من چیست که گویم به فدات

 

تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟

از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟

 

جبل الرحمه همین‌جاست همین‌جا که تویی

پای این سفره که نور است و سلام و صلوات

 

علیرضا قزوه

 

 

* منبع: سایت شعر هیئت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه