یا زهرای مرضیه :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

یا زهرای مرضیه یا زهرای مرضیه

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۸۶، ۱۱:۳۷ ب.ظ

شهادت صدیقه‌ی طاهره رو با این مثنوی‌واره متولد ۸۲ تسلیت می‌گم. یا علی

 

وقتی خدا بود و کسی نبود به جز او

جلوه می‌کرد یه بانویی با اسم یاهو

 

بهشت یه انعکاسه از جلوه‌ی نامش

عرش خدا کوتاه‌تره از طول بامش

 

آدم و حوا زارعند تو باغ خونش

سیمرغه وهیچکی ندیده آشیونش

 

لطف مشیت تبسمش: بهشته

نیت خنده می‌کنه می‌شه: فرشته

 

سوره‌ی هل اتا که می‌ده بوی نامش

از حوریه حرفی نزد به احترامش

 

از باغ وحی‌اش جبرئیل، سوره می‌چینه

کاتب آیه‌هاش امیر المومنینه

 

فاطمه، آبه و همه زنده به آبند

فاطمه، خوابه و همه محتاج خوابند

 

فاطمه نکهت تجلی جماله

فاطمه در اوج جمالش با جلاله

 

فاطمه، پیغمبر و مومنش علیه

فاطمه بر تموم انبیاء ولیه

 

چادر عصمتش کساء اهل بیته

شاعر تازه‌کار بچه‌هاش، کمیته

 

نسیم گریه‌هاش که شبنم‌آفرینه

شبا رو گل‌برگ دل علی می‌شینه

 

اونقده نورانی می‌شه صورت ماهش

انگاری خورشید دمیده تو سجده‌گاهش

 

هر شب میاد در می‌زنه خونه به خونه

پشت در هر خونه‌ای کمی می‌مونه

 

کمک می‌خواد شبا ز انصار و مهاجر

- مسلمونی کمک می‌خواد از قوم کافر-

 

کوثر عمر کم اون خیر کثیره

یه سر مدینه یه سرش خم غدیره

 

ستاره‌ای نداره و ماه مدینه‌اس

زهرا شب قدر علیه، همین و بس

 

پل خدا رو برای همیشه بستند

اونایی که دست قنوتشو شکستند

 

همه تماشاچی هیزم و آتیشن

تا همه‌ی زهرا نسوزه پا نمی‌شن

 

باغ فدک بهونه‌ی سیلی‌زدن بود

کاری‌ترین زخم دل ابوالحسن بود

 

عمق غم و از دل افلاکی بپرسین

گوشواره رو از چادر خاکی بپرسین

 

دختر رز هم‌نشین ساقه‌ی تاکه

سوره‌ی قدر آسمون، گنج تو خاکه

 

مهتابو شاهد می‌گیرم علی غریبه

اشک چشاش، غسل تن ماه نجیبه

 

شیشه‌ی غربت علی دچار سنگه

مدینه‌ی بی‌فاطمه کوچیک و تنگه

 

 

* این پست توسط شمع + در کیمیای میهن‌بلاگ + ثبت شده است؛ در انتقال آرشیو به این‌جا نام نویسنده منتقل نشده است. تاریخ ویرایش: یک‌شنبه ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه