یک نفر با چتر در راه است :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

یک نفر با چتر در راه است یک نفر با چتر در راه است

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ب.ظ

صحبت کردن با تو دشوار است

برای منی که تازه‌واردم

رسم تو را نمی‌دانم

برای منی که از شما نیستم

اما

وقتی نیستی از تو نوشتن راحت می‌شود

امروز...

نه هر روز، حس عجیبی دارم

هر روز حس جدیدی دارم

از اعماق دلم صدایت را می‌شنوم

خاطراتت را مرور می‌کنم

خودم را مال تو می‌کنم

دست‌هایت را می‌گیرم

آینده را مال خودم می‌کنم

خیال‌بافی که نهایت ندارد

رویایت را هی ورق می‌زنم

از اول به آخر

از آخر به اول

هی مرور می‌کنم

آسمان به ریسمان می‌بافم

دوباره از اول

تمام نمی‌شود

دوباره می‌جوشد

ذهنم فراموشت نمی‌کند؟ یا تو دوباره متولد می‌شوی؟

ذوق می‌کنم که پا به پای تو قدم می‌زنم

خودم را محکم بغل می‌کنم

اصلا با تو زندگی کردن هنر می‌خواهد

هر روز دستم را می‌گیری و من بزرگ‌تر می‌شوم

رویا که تمام نمی‌شود

من هر روز بین دستان تو قد می‌کشم

و یک روز می‌رسد

که سر از تو در می‌آورم

رویا تمام نمی‌شود

می‌ترسم

خودم را از تو پس می‌گیرم

از تو فرار می‌کنم

و هر روز از تو توبه می‌کنم

با خیالت می‌خوابم

رویا شروع می‌شود

توبه را می‌شکنم

دوباره از اول

مو به مو گشته‌ام

در لایه لایه‌های افکارم نشسته‌ای

از تو دست‌شستن کار من نیست

امشب هم تمام نمی‌شود

آرزوی محال!

رویای دنباله‌دا!

خیال ناتمام!

اسمت را هنوز انتخاب نکرده‌ام

اگر صدایت کنم دلم می‌لرزد

اگر جوابم را بدهی که...

تو به اندازه‌ی تمام این رشته‌ی خیالم به گردنم حق داری

اسمی انتخاب نمی‌کنم

تو را در واژه‌ها محدود نمی‌کنم

بلند پروازم

ولی پرتوقع نیستم

همین که به تو فکر می‌کنم پس هستی

فقط بیایی و بروی

و از ذهنم رد شوی

من با عطر تنت تصویر می‌کشم

در قصری می‌مانم که تو ساختی

با خیالت زندگی می‌کنم

صدای تیک‌تیک ساعت را می‌شنوم

چیزی به صبح نمانده

دوباره می‌ترسم

از قصرت فرار می‌کنم

می‌نشینم در سکوت ثانیه‌ها

در حسرتی که ندارمت

در سکوت سلسله‌ی افکارم

دوباره تنها می‌شوم

توبه برای همین وقت‌هاست

من دیگر به تو فکر نخواهم کرد

رویایم را می‌دزدم

خیالم را با رشته‌ی افکارم به دار می‌کشم

و دلم را داغ می‌زنم

که هوای تو نکند

این روزها می‌گذرد

من فراموش می‌کنم

صبر داشته باش

خاکسترش را باد می‌برد

باد می‌وزد

اما

تنهایی درد دارد

خانه‌ی خالی ترس دارد

نه

خیالاتی شده‌ام

صدایت در گوشم می‌پیچد

من به تو فکر نمی‌کنننننم...

صدایت فریاد می‌زند

من توبه‌ام را نمی‌شکننننننم.....

از خانه بیرون می‌زنم

همه شبیه تو شده‌اننند

چشمانم را می‌بندم

رویا نم‌نم می‌بارد

یک نفر با چتر در راه است

...

  • فاطمه کاوه

درد

دل‌نوشته

عشق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه