قطعه شعری زیبا از شاعر معاصر عبد الجبار کاکایی
سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۸۴، ۱۲:۵۲ ق.ظ
چه غربت گریزی چه مهمان نوازیچه زیباست با چشمت آیینه بازیتو آغاز و انجام یک شعر نابیخوشا با خیال تو تصویر سازیسرانجام در آتش چشم هایتمرا می نشانی مرا می گدازیتو را ذره ای ذره ای می سرایممرا زخمه ای زخمه ای می نوازیدلم را زمانی ست می آزماییاز این دست آتش از این دست بازیدمیده ست از خط پیشانی توخدایی ترین جلوه بی نیازی