...
شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۰۸:۳۹ ق.ظ
.میدونم احتمالا این شعر رو بارها و بارها شنیدین.ولی نمیدونم چرا دلم بد جوری واسش تنگ شده بود.*****************شنیدستم که مجنــــــون دل افگار چو شد از مردن لیـــــــــلی خبردار گریبـــــــــــــان چاک زد با آه و افغان به سوی تربت لیــــــــــلی شتابان در آنجا دیــــــد طفلـــــــی ایستادهبه هر سو دیده عبـــــــــرت گشادهنشان تربت لیـــــــــلی ازاو جستپس آن کودک بخنـــدید و بدو گفتکه ای مجنــــون تراگر عشق بودیزمن کی این تمنــــــــا می نمودیبرو در این بیــــــــابان جستجو کن ز هر خاکــــــی کفی بردار و بو کن ز هر خاکی که بوی عشق برخاست یقین دان تربت لیلــی همانجاست