3-1زندگی رهبر اسلام(1)
دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۴۱ ب.ظ
من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
سلام
مقام معظم رهبری در خانواده ای با توحید ناب و معرفت ایمانی آشنا شده،رشد یافته و آماده ی حضور در صحنه های جدّی زندگی و مبارزه شدند.وضعیت مادی خانواده ی ایشان چندان مناسب نبود اما معنویت و طهارت همراه با قناعت عزتمندانه زندگی شیرینی را برای آنان به وجود آورده بود.کودکی آقا سید علی مصادف با ایام جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی متفقین بود.با اینکه مشهد در کرانه ی جنگ واقع بود و همه چیزنسبت به شهرهای دیگر کشور در آن ارزان و فراوان بود با این حال وضعیت خانوادگی ایشان طوری بود که اغلب نان جو می خوردند و بندرت نان گندم تهیه می شد. آقا سید علی شبهایی را به یاد دارند که در منزل شام نداشتند و با پول خردی که بعضی وقتها مادر بزرگشان می داد قدری کشمش یا شیر می خریدند و با نان می خوردند.منزل پدری که آقا سید علی در آنجا متولد شدند خانه ای حدود60-70 متری در محله ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق و یک زیرزمین داشت و هنگامی که برای پدرشان میهمان می آمد همگی به زیرزمین می رفتند تا در آن تنها اتاق از میهمان پذیرایی شود بعد عده ای از علاقه مندان پدرشان زمین کوچکی را که کنار این منزل بود خریده و به آن اضافه کردند و منزل دارای سه اتاق شد.اغلب مادر بزرگوارشان از لباسهای کهنه ی پدر برایشان لباس تهیه می کرد که غالبا" دارای چند وصله بود.آقا سید علی از چهارسالگی آموزش قرآن را در مکتب خانه آغاز و در هفت سالگی راهی دبستان شدند و پس از پایان تحصیلات دوران ابتدایی ،دوران سه ساله ی سیکل اول دبیرستان را پشت سر گذاشتند.آقا خاطرات خود را از دوران مکتب و مدرسه چنین بیان می فرمایند: باید بگویم اولین مرکز درسی که من رفتم مدرسه نبودمکتب بود –در سنین قبل از مدرسه-شاید چهار سال یا پنج سالم بود که من و برادر بزرگتر از من را که از من سه سال و نیم بزرگ بودند با هم در مکتب دخترانه گذاشتند یعنی مکتبی که معلمش زن بود و بیشتر دختر بودند چند نفر پسر هم بودند البته من خیلی کوچک بودم.تجربه ای که از آن وقت می توانم به یاد بیاورم این است که بچه را در آن سنین چهار،پنج سالگی اصلا" نباید به مدرسه و مکتب و اینها گذاشت برای اینکه هیچ فایده ای ندارد.من به نظرم می رسد که از آن دوره ی مکتب قبل از مدرسه،هیچ استفاده ای علمی و درسی نکردم گذاشته بودند که ما قرآن یاد بگیریم طبعا" چون در مکتبها معمولا" قرآن درس می دادند.آن وقت در مدرسه ها قرآن معمول نبود درس نمی دادند.
ادامه دارد...