آیا سحر و جادو در عصر ما وجود دارد؟
پرسش:
«سِحر» چیست و اسلام دربارهی آن چه نظری دارد؟
پاسخ اجمالی:
«سِحر» نوعی اَعمال خارقالعاده است که گاه آثاری در وجود انسان میگذارد و گاهی تنها جنبهی روانی دارد. سحر در قرآن گاهی جهت فریفتن مردم و چیزی شبیه چشمبندی معرفی میشود؛ مانند سحر ساحران زمان موسی(ع) و گاهی نیز به موثربودن آن صحه میگذارد؛ مانند سِحری که باعث جدائی زن و شوهر میشد. بسیاری از سِحرها با استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی برای اغفال مردم سادهلوح انجام میشود و فقهای اسلام، یادگرفتن و انجام آن را حرام دانستهاند؛ به فرمودهی امام علی(ع) چنین کسی، کافر شده و رابطهاش با خدا قطع میشود.
پاسخ تفصیلی:
در اینکه «سِحر» چیست و از چه تاریخی به وجود آمده؟ بحث فراوان است. این قدر میتوان گفت که سِحر از زمانهای خیلی قدیم در میان مردم رواج داشته است؛ ولی تاریخ دقیقی برای آن در دست نیست و نیز نمیتوان گفت چه کسی برای نخستین بار جادوگری را به وجود آورد. ولی از نظر معنی و حقیقت سِحر میتوان گفت: سِحر، نوعی اَعمال خارقالعاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد و گاهی یک نوع چشمبندی و تردستی است و گاه تنها جنبهی روانی و خیالی دارد.
سِحر از نظر لغت به دو معنی آمده است:
۱. به معنی خدعه، نیرنگ، شعبده و تردستی و به تعبیر «قاموس اللغه»: سِحر یعنی خدعهکردن.
۲. «کل ما لطف و دق»؛ (آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز باشد).
در «مفردات» راغب که مخصوص واژههای قرآن است به سه معنی اشاره شده:
۱. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت، همانند شعبده و تردستی.
۲. جلب شیطانها از راههای خاصی و کمکگرفتن از آنان.
۳. معنی دیگری که بعضی پنداشتهاند و آن اینکه: ممکن است با وسائلی، ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً انسان را به وسیلهی آن به صورت حیوانی درآورد؛ ولی این نوع، خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.(۱)
از بررسی حدود ۵۱ مورد کلمهی «سِحر» و مشتقات آن در سورههای قرآن از قبیل: «طه»، «شعراء»، «یونس» و «اعراف» و... راجع به سرگذشت پیامبران خدا: موسی(علیه السلام)، عیسی(علیه السلام) و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به این نتیجه میرسیم که سِحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم میشود:
۱. آنجا که مقصود از آن فریفتن، تردستی، شعبده و چشمبندی است و حقیقتی ندارد، چنانکه میخوانیم: «فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی»(۲)؛ (ریسمانها و عصاهای جادوگرانِ زمان موسی در اثر سِحر، خیال میشد که حرکت میکنند) و در آیهی دیگر آمده است: «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُم»(۳)؛ (هنگامی که ریسمانها را انداختند چشمهای مردم را سِحر کردند و آنها را ارعاب نمودند) از این آیات روشن میشود که سِحر، دارای حقیقتی نیست که بتواند در اشیاء تصرفی کند و اثری بگذارد؛ بلکه این تردستی و چشمبندی ساحران است که آن چنان جلوه میدهد.
۲. از بعضی از آیات قرآن استفاده میشود که بعضی از انواع سِحر به راستی اثر میگذارد مانند آیهی فوق که میگوید آنها سِحرهائی را فرا میگرفتند که میان مرد و همسرش جدائی میافکند: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِه»(۴) یا تعبیر دیگری که در آیات فوق بود که آنها چیزهائی را فرا میگرفتند که مضرّ به حالشان بود و نافع نبود: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم».(۵) ولی آیا تأثیر سِحر فقط جنبهی روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشارهای به آن نشده و لذا بعضی معتقدند اثر سِحر تنها در جنبههای روانی است.
نکتهی دیگری که در اینجا تذکر آن لازم است اینکه: به نظر میرسد قسمت قابل توجهی از سِحرها به وسیلهی استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی به عنوان اغفال مردم سادهلوح انجام میشده است. مثلاً در تاریخ ساحران زمان موسی(علیه السلام) میخوانیم که آنها درون ریسمانها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیائی مخصوص (احتمالاً جیوه و مانند آن) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب و یا بر اثر وسائل حرارتی که در زیر آن تعبیه کرده بودند، به حرکت درآمدند و تماشاکنندگان خیال میکردند آنها زنده شدهاند. اینگونه سِحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست.
سِحر از نظر اسلام
در این مورد فقهای اسلام همه میگویند یادگرفتن و انجام اعمال سِحر و جادوگری حرام است. در این قسمت احادیثی از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است که در کتابهای معتبر ما نقل گردیده، از جمله اینکه: حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: «مَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِیلاً اَوْ کَثِیراً فَقَدْ کَفَرَ وَ کانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ...»(۶)؛ (کسی که سِحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطهی او با خداوند به کلی قطع میشود...).
البته چنانچه یادگرفتن آن به منظور ابطال سِحر ساحران باشد اشکالی ندارد؛ بلکه گاهی به عنوان واجب کفائی میبایست عدهای سِحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغگوئی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سِحر و جادوی او را ابطال نمایند و دروغ مُدّعی را فاش سازند.
شاهد این سخن که اگر سِحر برای ابطال سِحر و حل و گشودن آن باشد بیمانع است، حدیثی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، در این حدیث میخوانیم: «یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سِحر مزد میگرفت خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: حرفهی من سِحر بوده است و در برابر آن مزد میگرفتم، خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین میشد و با همان درآمد، حج خانهی خدا را انجام دادهام؛ ولی اکنون آن را ترک و توبه کردهام، آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمود: عقدهی سِحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن.»(۷)
از این حدیث استفاده میشود که برای گشودن گره سِحر، آموختن و عمل آن بیاشکال است.(۸)،(۹)
پرسش:
آیا «سحر و جادو» واقعیت دارد؟ و اسلام چه دستوراتی برای دفع آثار آن داده است؟
پاسخ اجمالی:
اصل «سِحر و جادو» واقعیت دارد؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو میپندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشمبندی است نه واقعیّت. «قرآن» در داستان حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون تأکید کرده که ساحران چشمهای مردم را تسخیر کردند و چشمبندی نمودند؛ یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند؛ بلکه چشمبندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زدهاند. بهترین راهها برای دفع آثار سِحر: خواندن نمازها در اوّل وقت، خواندن پنج مرتبه آیة الکرسی و دادن مقداری صدقه در هر روز است.
پاسخ تفصیلی:
اصل «سِحر و جادو» واقعیّت دارد، و «قرآن مجید» در آیات متعدّد در مورد آن سخن گفته است؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو میپندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشمبندی است نه واقعیّت. برای روشنشدن این ادّعا، آیات مربوط به مبارزهی حضرت موسی(علیه السلام) و جادوگران دربار فرعون، در سورهی «اعراف» را اجمالاً تفسیر میکنیم تا معلوم شود چه نوع چشمبندی و تردستی بوده است: «وَ جَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَاَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ»(۱۰)؛ (ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمّی خواهیم داشت؟!).
«قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»(۱۱)؛ ([فرعون] گفت: آری، و شما از مقرّبان خواهید بود). یعنی هم اجرت و دستمزد ارزشمندی به شما میدهم و هم جزء مقرّبان دربارم خواهید شد. از این تعبیر استفاده میشود که مقرّبِ درگاهبودن، از اجر و پاداش و مزد و ثواب بالاتر و ارزشمندتر است. به هر حال، زمان مبارزه فرا رسید و اسباب و لوازم کار آماده شد و مردم با توجّه به اینکه روز عید تعطیل بود جمع شدند، تا این مبارزه را به تماشا بنشینند.
«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَّکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ»(۱۲)؛ ([و چون روز مبارزه فرا رسید ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [وسایل سِحرت را] بیفکن، یا ما میافکنیم). همانگونه که قبلاً اشاره شد یکی از دستورات ادیان الهی این است که آغازگر مبارزه نباشند؛ بلکه منتظر و آماده باشند که اگر دشمن حمله کرد دفاع کنند، تا همواره مبارزاتشان جنبهی دفاعی داشته باشد، نه جنبهی تهاجمی. حضرت موسی(علیه السلام) نیز با توجّه به همین اصل فرمود: شما شروع کنید، و آنها شروع به کار کردند. توجّه فرمایید: «قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»(۱۳)؛ ([موسی] گفت: شما بیفکنید و هنگامی که [وسایل سِحر خود را] افکندند، مردم را چشمبندی کردند و ترساندند، و سِحر عظیمی پدید آوردند).
خداوند متعال از سحر ساحران فرعون، «سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ»(۱۴) با عنوان «چشمبندی» تعبیر کرده است، یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند، بلکه چشمبندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زدهاند.
چشمبندی و تردستی آنها به این صورت بود که داخل عصاها و ریسمانهای ضخیم را خالی کرده، و در آن جیوه ریخته، سپس درِ آن را محکم بستند. خاصیّت جیوه این است که با حرارت تبدیل به بخار میشود و اگر در جسم در بستهای باشد آن جسم را به حرکت درمی آورد. هنگامی که ساحران ریسمانها و عصاها را به روی زمین انداختند و حرارت آفتاب به آنها خورد و جیوهها تبخیر شد، عصاها و ریسمانها شروع به تکانخوردن و حرکت مختصری کردند و این حرکت، باعث شد مردم تصوّر کنند که آنها واقعاً مار و اژدها هستند.
در همین زمان تبلیغات روانی آنها هم شروع شد؛ مثل اینکه با صدای بلند از مردم میخواستند مقداری عقب بروند تا مبادا مارها و اژدهاها به آنها آزار برسانند! با این دو کار مردم باور کردند که آنها واقعی هستند. این مطلب در آیهی ۶۶ سورهی «طه» نیز آمده است، آنجا که فرمود: «قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی»؛ ([موسی] گفت: شما اوّل بیفکنید! در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر میرسید که حرکت میکنند!).
اینکه میفرماید: «مردم به نظرشان میرسید که حرکت میکنند»؛ یعنی این کارشان نوعی چشمبندی و تردستی بود. به هر حال، مردم وحشت کرده و ساحران و فرعونیان، مست شادی و خوشحالی شده، و تصوّر کردند پیروز شدهاند. اکنون نوبت موسی(علیه السلام) است، باید دید که موسی چه میکند؟: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ»(۱۵)؛ ([ما] به موسی وحی کردیم که: عصای خود را بیفکن. ناگهان [به صورت مار عظیمی درآمد] و وسایل دروغین آنها را به سرعت بلعید).
شادی فرعونیان دوامی نداشت، عصای موسی(علیه السلام) تبدیل به مار بزرگی شد، و تمام ریسمانها و عصاهای ساحران را بلعید. در اینجا بود که حقّ آشکار گشت، و تردستی و چشمبندی ساحران باطل شد. ساحران با پیبردن به حقیقت، بیاختیار به سجده افتاده و به خدای حضرت موسی و هارون(علیهما السلام) ایمان آوردند. آنها به خوبی درک کردند که حضرت موسی(ع) ساحر نیست و آنچه او انجام داده معجزهای از ناحیهی خداوند است. اهل خبره مسائل را زودتر درک کرده و تشخیص میدهند، لذا میگویند در مسایلی که تخصّصی ندارید به متخصّص آن مراجعه کنید و ساحرانِ متخصّص، تشخیصدهندهی سِحر از حقیقت بودند، و لذا اقرار کردند که حق با حضرت موسی(ع) است.
نتیجه اینکه سِحر و جادو اجمالاً و به شکلی که در بالا گفته شد حقیقت دارد؛ امّا آنچه که غالب مردم خیال میکنند سِحر است، در حقیقت سِحر نیست. مثلاً هرکس در هر برنامهای دچار شکست میشود گناه آن را به گردن سِحر و جادو میاندازد و میگوید: «همسایهای که رابطهی خوبی با من ندارد، مرا سِحر کرده است»؛ در حالی که چنین نیست. کاسب اگر دیرهنگام درِ مغازهاش را باز کند و زود ببندد و با مشتری بداخلاقی کند و جنس نامرغوب عرضه نماید و ورشکست شود، مدعی میشود که او را جادو کردهاند. باید به چنین شخصی گفت: جادوی تو دیرآمدن و زود رفتن، و عرضهی جنس نامرغوب، و بدرفتاری با مشتریان است. اگر این اشکالات را برطرف کنی ورشکست نمیشوی یا دختری که به سنّ بالایی رسیده و هنوز ازدواج نکرده، ادّعا میکند که او را جادو کردهاند؛ در حالی که علّت آن، ردکردن خواستگارانِ مناسب در زمان جوانی، یا سختگیریهای بیمورد پدر و مادر یا طرح شرایط سخت و سنگین، گرفتن مبلغ مَهریه و مانند آن بوده است. اگر در آن زمان از مَهریهی سنگین و شرایط سخت چشمپوشی میکرد و به خواستگارِ جوانِ مسلمانِ باایمانی جواب مثبت میداد اکنون در حسرت آمدن یک خواستگار با ویژگیهایی بسیار پایینتر چشم به در خانه نمیدوخت.
دختران جوان! پدر و مادر دختران! بیجهت خواستگارها را رد نکنید. اگر آنها اکنون خانه و ماشین و پول آنچنانی ندارند، غالب مردان در شروع زندگی چنین بودهاند، و به تدریج در سایهی تلاش و کوشش خودشان، و همکاری پدر و مادر، و لطف و عنایت خدا، صاحب همه چیز شدهاند. بنابراین، مشکلاتی که با دست خودمان درست کردهایم را به گردن سِحر و جادو نیندازیم. که این کار نه تنها مشکل را حل نمیکند؛ بلکه منشأ مشکلات دیگری نیز میشود؛ زیرا عدّهای انسانهای فرصتطلب و سودجو منتظرند از این اعتقاداتِ باطل سوء استفاده کنند و برای بُطلان مثلاً سحر و حلّ مشکلات وارد میدان شوند. آنها مبالغ کلانی میگیرند و یک مشت خرافات تحویل اینها میدهند و متأسّفانه در بعضی موارد علاوه بر سوء استفادههای مالی، سوء استفادههای جنسی شرمآوری هم میکنند که در این زمینه عدّهای از آنها در چنگال قانون اسیر و به سختی مجازات شدهاند.
خوانندگان محترمی که تصوّر میکنید اسیر سِحر و جادو شدهاید، هرگز به چنین اشخاص کلاهبرداری مراجعه نکنید، و بهترین راه برای دفع آثارسِحر، عمل به دستورات زیر است:
۱. نمازها را اوّل وقت بخوانید. ۲. هر روز پنج مرتبه آیة الکرسی را بخوانید که در حفاظت انسان از مشکلات و ناملایمات اثر عجیبی دارد ۳. هر روز هرچند به مقدار کمی صدقه دهید.(۱۶)
پرسش:
آیا سحر در عصر ما نیز وجود دارد؟
پاسخ اجمالی:
استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام و استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم و تلهپاتی به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر از آنها برای فریب مردم استفاده شود از مصادیق سحر خواهد بود همانطور که ساحران گذشته از جمله در زمان حضرت موسی(ع) از این امور استفاده میکردند. همچنین با توجه به قدرت فراوان نیروی ارادهی انسان در پرتو ریاضت، اگر برای تهذیب نفس باشد مشروع است والا نامشروع و مخرب است.
پاسخ تفصیلی:
امروز یک سلسله علوم وجود دارد که در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامههای خود را عملی میساختند:
۱. استفاده از خواص ناشناختهی فیزیکی و شیمیائی اجسام، همانطور که در داستان ساحران زمان موسی(علیه السلام) آمده که آنها با استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی مانند جیوه و ترکیبات آن، توانستند چیزهائی به شکل مار بسازند و به حرکت در آوردند.
البته استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام هرگز ممنوع نیست، بلکه باید هر چه بیشتر از آنها آگاه شد و در زندگی از آن استفاده کرد، ولی اگر از خواص مرموز آنها برای اغفال و فریب مردم ناآگاه استفاده شود، و به راههای غلطی سوق داده شوند، یکی از مصادیق سحر محسوب خواهد شد (دقت کنید).
۲. استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم، و مانیهتیزم، و تلهپاتی، (انتقال افکار از فاصلهی دور).
البته این علوم نیز از علوم مثبتی است که میتواند در بسیاری از شئون زندگی، مورد بهرهبرداری صحیح قرار گیرد، ولی ساحران از آن سوء استفاده میکردند و برای اغفال و فریب مردم، آنها را به کار میگرفتند.
اگر امروز هم کسی از آنها چنین استفادهای را در برابر مردم بیخبر کند، سحر محسوب خواهد شد.
این نکته، نیز به ثبوت رسیده که نیروی ارادهی انسان، قدرت فراوانی دارد و هنگامی که در پرتو ریاضتهای نفسانی قویتر شود، کارش به جائی میرسد که در موجودات محیط خود تأثیر میگذارد، همانگونه که مرتاضان بر اثر ریاضت اقدام به کارهای خارقالعاده میکنند.
این نیز قابل توجه است که: ریاضتها گاهی مشروع است و گاهی نامشروع؛ ریاضتهای مشروع در نفوس پاک، نیروی سازنده ایجاد میکند، و ریاضتهای نامشروع نیروی شیطانی، و هر دو ممکن است منشأ خارق عادات گردد که در اولی مثبت و سازنده و در دوم مخرب است.(۱۷)
پینوشتها:
(۱). مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، چاپ اول، ص ۴۰۱، (ماده: سِحر).
(۲). سوره طه، آیه ۶۶.
(۳). سوره اعراف، آیه ۱۱۶.
(۴). سوره بقره، آیه ۱۰۲.
(۵). همان.
(۶). قرب الإسناد، حمیری، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، ۱۴۱۳ قمری، چاپ اول، ص ۱۵۲.
(۷). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ قمری، چاپ چهارم، ج ۵، ص ۱۱۵، باب (الصناعات).
(۸). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ شمسی، چاپ اول، ج ۱، ص ۳۷۷.
(۹). گردآوری از کتاب: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینی، سید حسین، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ چهارم، ص ۶۷۱.
(۱۰). سوره اعراف، آیه ۱۱۳.
(۱۱). همان سوره، آیه ۱۱۴.
(۱۲). همان سوره، آیه ۱۱۵.
(۱۳). همان سوره، آیه ۱۱۶.
(۱۴). همان سوره، همان آیه.
(۱۵). همان سوره، آیه ۱۱۷.
(۱۶). گردآوری از کتاب: داستان یاران، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۳۱۳.
(۱۷). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۳۸.
منبع: آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی - دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی
خبرگزاری حوزه