از سفره ما یک نفر کمتر چه بهتر
دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۸۴، ۰۵:۴۲ ق.ظ
این روزها که مادرم حالش خراب استبا این بهانه مدتی در رختخواب استدارد جهاز دخترش را می شماردعکس پدر هم مثل هر شب توی قاب استمی گفت هجده ساله بود و کار می کردبه به ! به این اسطوره ای که بی کتاب استاین مرد که همسن اجداد من و توستاز خواستگاران آبجی رباب استاز سفره ما یک نفر کمتر چه بهتربهتر همان که خواهرم بی انتخاب است***دارد جهاز دخترش را می شمارداین روزها که خواهرم حالش خراب است*********نام شاعر تا اطلاع ثانوی محفوظ