جمعه ها با حافظ
جمعه, ۱۲ اسفند ۱۳۸۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ
سلامباز هم یه جمعه دیگه و ... .انقدر این غزل خوشگل بود که گفتم همشو با یه رنگ دیگه غیر ازرنگ دیفالت بنویسم .یا علیبسم الله الرحمن الرحیم هر آنکو خاطر مجموع و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل استکسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد دهان تنگ شیرینش مگر مهر سلیمان استکه نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد لب لعل و خط مشکین چو آنش هست اینش نیستبنازم دلبر خود را که حسنش این و آن دارد بخواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را که صدر مجلس عشرت گدای ره نشین داردچو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دانکه دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد بلا گردان جان و تن دعای مستمندان استکه بیند خیر ازآن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبانکه صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارداگر گوید نمی خواهم چو حافظ عاشق مفلسبگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد *********