جنگ درونی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

جنگ درونی جنگ درونی

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۷، ۰۷:۱۷ ب.ظ

 

بسیاری از مردم هستند که اصولا فکر می‌کنند همه‌جا باید با همه‌کس در حال جنگ باشند و تا زمانی که طرف مقابل اسلحه‌ی خود را ننداخته و تسلیم نشده و یا نگوید که من در جبهه‌ی تو هستم و یا نسبت به موضوع، بی‌تفاوت و بی‌طرف نشود، هم‌چنان باید با او جنگید!

به همین دلیل بسیاری از ما اگر به گفتارمان توجه کنیم، خواهیم دید که با «نه» شروع می‌کنیم، حتی وقتی که موافق هستیم.

علت آن این است که از کودکی یاد گرفته‌ایم که ما باید همیشه مخالف باشیم! حتی وقتی که ببینیم همسرمان خوش‌حال است، حرف این است که: «چیه؟ به من می‌خندی؟»، «به حماقت من می‌خندی؟»، «یاد ایام خوب و خوشی که داشتی، افتادی؟!»

و اگر احتمالا غمگین بشود، صحبت این است که: «چیه؟ منو دیدی، باز غمگین شدی!»، «قبلا خوش‌حال بودی؟»، «چت شد؟»، «تو چرا به من می‌رسی، این طوری هستی؟»...

شما غالب اوقات نمی‌دانید که بالاخره باید بخندید یا گریه کنید؟! شاد باشید یا غمگین باشید.

 

نظرات  (۱)

  • استاد: دست نویــس ...
  • سلام

    بهتر میشه اگه همیشه جمع گوئی کنیم ، ما غالب اوقات ...

    اگه یه راهکار هم میدادید ممنون میشدیم

    تشکر
    پاسخ:
    سلام دوست عزیز
    بهترین راهکار
    اجتناب از کنترل بیرونیه
    که البته نیاز به تمرین داره
    نظرتون رو جلب می‌کنم
    به خوندن کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلسر
    ترجمه‌ی دکتر صاحبی

    ممنونم از نظرتون

    ::
    کاوه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه