خواب کودکی
يكشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۴، ۰۶:۴۷ ق.ظ
در خوابهای کودکیام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه میگذرد
دنبالهی قطار
انگار هیچگاه به پایان نمیرسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجرههایش
تنها تویی که دست تکان میدهی
آنگاه
در چارچوب پنجرهها
شب شعله میکشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مهآلود
در دود
دود
دود...
* این پست توسط خانم نگین توسلیان در کیمیای میهنبلاگ ثبت شده است، که بیان نتوانسته در انتقال آرشیو کیمیا به اینجا نام نویسنده را با خودش بیاورد. تاریخ ویرایش: دوشنبه ۱۳۹۸/۰۱/۱۹