یادش بخیر!!! :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

یادش بخیر!!! یادش بخیر!!!

شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۴، ۰۴:۴۵ ق.ظ

یادش بخیر

مث این روزا، بچه‌ها جمع می‌شدن دور هم و برا اینکه شب اول ماه رجب رو از دست ندیم برنامه‌ریزی می‌کردن؛

چه جلسات با برکتی هم برگزار می‌شد؛

خاب الوافدون علی غیرک...

بابک مفتوح للراغبین...

عادتک الاحسان الی المسیئین...

یادمه با هر تیکه‌ای که از این دعا خونده می‌شد، تو جلسه ولوله‌ای به پا می‌شد؛

اون موقع حالیم نبود،

الان می‌فهمم،

الان که دنیا داره خوردم می‌کنه،

الان که دنیا داره منم مثل خودش می‌کنه،

کار دل بود،

اون موقع‌ها دلم مث آیینه بود ولی الان...

***

...تلفنم زنگ می‌خوره...

***

یکی از بچه‌ها بود،

یه سید

می‌دونین چی گفت؟

می‌گه: فلانی الان روبروی گنبد امام رضا علیه‌السلام ایستادم؛

یاد تو افتادم،

می‌خوام از طرفت سلام بدم،

گریه‌ش گرفت،

نتونست حرف بزنه،

قطع کرد...

یا امام رضا!

دلم اومد پیش تو،

آقا جون! می‌گن ماه رجب ماه مخصوص زیارت شماست،

آقا جون دیدی راست می‌گفتم؟

خیلی وقته نیومدم حرمت،

باهات غریبه شدم،

دلم برا حرمت خیلی تنگ شده،

آقا جون دیگه دوستم نداری؟؟؟!!!

اصلا دیگه حرف نمی‌زنم،

می‌خوام برات شعر بخونم،

گوش می‌دی؟؟؟؟

 

دو زلفونت بود تار ربابم

چه می‌خواهی از این حال خرابم؟

 

اگه با مو سر یاری نداری

چرا هر نیمه شو آیی به خوابم

 

آقا جونم!! ماه رجب رسید:

می‌شه کنج حرمت گوشه‌ی قلب من باشه؟

می‌شه قلب مثل گنبدت طلا کنی؟

 

حتما این یه نشونه بود؛ نه؟

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان امسال من و همه بر و بچه‌های «وبلاگ کیمیا» دست تو؛

آخه داشتم برا اونا درد دل می‌کردم، نامردیه اگه فراموششون کنم،

آقا جان! هر گلی زدی به سر خودت زدی،

یا علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه